Excerpt from a conference between Supreme Master Ching Hai (vegan) Always Reflect on the Name of God, Part 1 of 6, January 31, 1993 https://youtu.be/5vpByCoCx5s گلچینی از یك كنفرانس بین استاد اعظم چینگ های (وگان) همیشه به نام خدا بیندیشید، قسمت 1 از 6، 31 ژانویه 1993 https://youtu.be/5vpByCoCx5s
گاهی اینطور است. به این دلیل است که ما بعنوان ممارست کنندگان معنوی، نباید سستی کنیم. درک می کنید؟ گاهی اوقات ممکن است اتفاق بیفتد که خدا برای دیدن ما می آید، و آنوقت همه ما حضور نداریم. بنابراین، چیکار باید کرد؟ پس ما همچنان باید هر روز تلاش کنیم. مردم این دنیا بسیار متعهد هستند، و برای کسب و کارشان بسیار سخت کار میکنند. این را میدانید؟ برای انجام کسب و کار، به همه جا سفر میکنند، مهم نیست چقدر دور، اینطور نیست؟ چه زمستان باشد، چه تابستان، سرد یا گرم، هر چقدر هم که ناخوشایند باشد، همه آنها باید بروند، اینطور نیست؟ به همین دلیل است که این افراد می توانستند کسب و کار خود را توسعه دهند و پول زیادی کسب کنند. شنیده ام که در تایوان (فورموسا)، یک تاجر بسیار مشهور وجود دارد که عادت دارد برای دیگران کار انجام دهد. (وانگ یونگ-چینگ) بله. این را می دانستم. باشه. خُب. مهم نیست او کیه. نام مهم نیست. آنچه مهم است شخصیت و استعداد اوست. منظورم اینه که عادت داشت برنج به خانه های مردم تحویل دهد، مگه نه؟ بله. و آنوقت همه مردم او را خیلی دوست داشتند. چرا؟ چون همیشه سر وقت بود، درسته؟ بعلاوه، یاداشت می کرد که برنج را در چه تاریخی و به کدام خانواده تحویل داده است. بعد زمان تقریبی را که آن خانواده در شُرف تمام کردن برنج بودند را در نظر می گرفت، و برنج را بطور خودکار تحویل می داد. چون گاهی اوقات مردم فراموش می کردند که سفارش دهند یا نمی توانستند او را پیدا کنند و غیره. او همه جا می رفت. بعد از رساندن برنج به آنجا، برنج باقی مانده از آخرین بار را کنار می گذاشت، و اول برنج جدید را داخل بشکه می ریخت و سپس برنج قدیمی را روی برنج جدید قرار می داد. به این ترتیب مردم ابتداد از برنج قدیمی استفاده می کردند، لذا برنج قدیمی کپک نمی زد یا کرم تولید نمی کرد، و غیره. چرا کسب و کارش بهتر و بهتر می شد؟ به این دلیل بود که وجدان خوبی داشت. در تجارت خیلی جدی بود، مگر نه؟ اگر ما، مدیتیشن کننندگان معنوی، جدی تر از او نباشیم، باعث تاسف است. نمی توانیم بگوییم که خدا را دوست داریم. ما نمی توانیم بگوییم که مشتاق تائو (حقیقت) هستیم. چگونه عزم و ارادهی ما می تواند کمتر از یک تحویل دهنده برنج باشد؟ و مشتاق بر عکس آن باشیم. بنابراین، این نیست که من با شما سختگیر هستم. من فقط برایتان بازگو می کنم، اگر می خواهید در هر چیزی موفق شوید، باید جدی باشید. مردم در جهان، حتی فقط برای انجام تجارت برای کسب درآمد، برای کسب درآمدشان، درآمد ناپایدارشان، و به اصطلاح "کارمای،" زودگذر و دوست داشتنی خودشانن الان باید تلاش زیادی بکنند. پس، به منظور نجات خودمان، تا بطور ابدی رستگار شویم، برای رهایی خودمان به جایگاه شادی جاویدانه، خرسندی، آزادی و کمک به پنچ، شش، هفت، هشت نسل مان که به رستگاربرسند، نمی توانیم سستی کنیم. بعلاوه، ما هرگز نمی توانیم به اندازه کافی از مزایای این نوع مشغله لذت ببریم، بله؟ ما در این زندگی پاداش شایسته ای دریافت می کنیم؛ زندگیمان بیشتر و بیشتر راحت تر می شود و حکمت مان بیشتر و بیشتر توسعه می یابد. آنگاه، هر کاری که انجام میدهیم به خوبی پیش می رود. بنابراین، کار ویژه ای که ما انجام می دهیم مهمتر از هر کسب وکار دنیوی است. بله. من فقط همه نوع راه را به شما یادآوری می کنم. اگر شما حقیقاٌ می خواهید به قلمرو سعادت آمیز برسید، باید ساعی باشید. هر از گاهی، از مثال ها، از داستان های زیادی و بسیاری از کلمات فریبنده و صحبت های شرین استفاده می کنم تا به شما بگویم ممارست معنوی کنید. گاهی اوقات شما گوش نمی دهید پس من باید از راه های ناخوشایند دیگر استفاده کنم. به خاطر این است که می ترسم چیزی که دنبالش هستید را فراموش کنید، روحیه انجام مشغله را فراموش کنید. ما هر روز در این دنیا کار میکنیم. بارها به شما گفتم. مقداری پول در می آوریم تا فقط این بدن فانی و چند تا بچه را تغذیه کنیم. ما زوجه های زیادی نداریم. ما فقط یک زن یا یک بچه و دو یا سه زوجه؟ نه، یک همسر و به اضافه دو یا سه تا فرزند. بنابراین حداقل باید هشت ساعت در روز کار کنیم. یا ده ساعت یا حتی بیشتر از ده ساعت. در بعضی خانواده ها، زن و شوهر هر دو باید کار کنند. مگه نه؟ با این حال نمی توانند به اندازه کافی کار کنند. نظر به اینکه می خواهند فرزندانشان مانند دیگران ثروتمند باشند، چیزهای مشابه بچه های دیگر داشته باشند، والدین باید حتی سخت تر کار کنند تا به فرزندانشان یک زندگی راحت تری بدهند. آنها نمی خواهند بازنده محله باشند. پس، هر چیزی که بچه های همسایه شان داشته باشند، فرزندان آنها نیز باید داشته باشند. اینطور. پس والدین باید برای کسب درآمد سخت کار کنند. اما درنهایت چه چیزی به دست می آوردند؟ هیچ چیز. هر کسی بالاخره باید راه خودش را برود. ما هرگز نمی دانیم که چه زمانی پیامبران سیاه و سفید ناپایدار برای بردن ما می آیند. ما باید آنجا دراز بکشیم و خودمان را تسلیم دیگران کنیم؛ هر دارایی که سخت تلاش کرده ایم برای به دست آوردن، لباس های زیبا و دلپسند، ماشین های فانتزی، همه باید در اینجا باقی بمانند. بله؟ و این جور چیزها، بعد از مدتی ناپدید خواهند شد. اینطوریه حتی اگر در تمام زندگیمان سخت کار کنیم. برخلاف ما، ممارست کنندگان روش کوان یین هر چه بیشتر ممارست کنیم، بیشتر داریم. وقتی هنوز زنده ایم آنرا داریم . اجرهای ارزشمند زیادی جمع آوری می کنیم، و اینطور زندگی ما بیشتر وبیشتر راحت می شود. اینطور نیست که ما حریص اجر ارزشمند باشیم. بطور طبیعی دارای آن می شویم. نمی توانیم بگوییم که ما آن را نداریم. درست؟ و ما کمتر یا هیچ فاجعه ای نخواهیم داشت. کمتر یا هیچ بیماری نخواهیم داشت. کسب و کارمان بهتر و بهتر می شود. ذهن ما آرام تر و باهوش تر می شود و بعد از مرگ می توانیم آن را با خودمان بیاوریم. همه اش مال ماست. علاوه بر این، در حالی که زنده هستیم، فقط مقداری از اجر ارزشمند خودمان استفاده می کنیم. شما می توانید بگویید فقط یک از هر صد میلیون را در این دنیا می توانیم استفاده کنیم. بقیه اش همچنان در انتظار ما خواهد بود. بعد از اینکه این بدن فیزیکی را ترک کردیم، می توانیم از اِجر ارزشمندی که فیزیکی نیست لذت ببریم. بنابراین، فقط این نوع مشغله واقعاٌ ارزش سرمایه گذاری در آن را دارد. گاهی اوقات، در طول مدیتیشن می بینید که خود واقعی شما به چنین و چنان قلمرو نور برای خوشی می رود. آن دنیای بی نظیر زیبا در زبان های دنیوی توصیف ناپذیر است. فقط هر چند وقت یکبار به آنجا می رویم، و حالا حتی برای چندین روز، گاهی حتی ماه ها خوشحال هستیم. بستگی دارد که چقدر عمیق در خلسه هستید؛ برای چنین مدت طولانی خوشحال خواهید بود. گاهی شما فقط نیم ساعت یا یک ساعت مدیتیشن می کنید، وای، حالا شما برای چند روز خیلی شاد هستید! بله؟ و این نوع شادی فیزیکی نیست. بدن شما نیز شادمان است، و از لحاظ معنوی، مثل این است که هیچ رنجی نمی تواند جای خود را درما بیابد. اره یا نه؟ (بله.) و این فقط یک ذره مزه است. از این نوع شادی، فقط یک کم از اِجرهای ارزشمند لذت می برید، فقط یک میلیاردم یا یک تریلیونم از آن. آیا می توانید تصور کنید بقیه اشان که در دنیای دیگر منتظر ما است چگونه است؟ به این علت فکر می کنم جای تاسف است که مردم این دنیا مایل نیستند این نوع مشغله را انجام دهند. Comments are closed.
|