The Peace Seekers
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese

دو شیطان كوچك" قسمت ۳ و ۴ (The Two Little Devils, P3&4)

4/8/2022

 
Special Series
Excerpt from a conference between Supreme Master Ching Hai
and members of Supreme Master Television team (all vegans)
"The Two Little Devils," P3&4, Jan 10, 2022
 
سریال ویژه
گلچینی از یك كنفرانس بین استاد اعظم چینگ های
و اعضای تیم تلویزیون استاد اعظم (جمعاً وگان)
"دو شیطان كوچك،" قسمت ۳ و ۴، ۱۰ ژانویه  ۲۰۲۲ 

دو شیطان كوچك" قسمت ۳ و ۴
 
​این داستان "دو شیطان كوچك." نامیده میشود. صحبت از شیاطین همین الان بازش كردم و این شكلی است. قبل از این یك داستان دیگری هم هست. یا شاید من بعداً آن را نیز بخوانم.
روزی روزگاری، دو شیطان كوچك بودند كه در نیم طبقه ای كه برای خانم ها رزو شده است در كلیسا یا كینسه ظاهر شدند. بنابراین همه خانم ها را ترساندند. همه آنها فرار كردند.   
و بعد اسقف اعظم آن كینسه تورات، تورات مقدس را ببرون آورد كه آنجا در این نیم طبقه بخواند، تا دو شیطان كوچك را دور كند. اینطور آنها با اكراه ناپدید شدند، چون مردم در حال خواندن بودند... بالاترین اسقف آنجا مشغول خواندن تورات مقدس بود. تورات مقدس، شبیه انجیل در مسیحیت است. پس آنها كار دیگری نداشتند. رفتند تا دوپسر كوچك این بالاترین اسقف را اذیت كنند. بدین ترتیب، هر دو پسر بیمار شدند.
"در این ضمن، ازاینرو كاهنان اعظم در آن منطقه مجبور شدند استاد بعل شم توف را دعوت كنند." بعل شم توف، در فولكلور و داستان های معنوی یهودی بسیار مشهور است. 
"پس، استاد، استاد بزرگوار بعل شم توف آمد. با یك منشی یا شاید دستیار آمد. و سپس درخواست كرد كه بگذارند او و منشی اش در خانه ای متروك بمانند، فقط باید آن دو پسر را پیش او بیاوردند. پس، او و منشی در یك خانه غیرمتمدن و متروكه ماندند.
در آن زمانه ، وقت جشن هفتگی، مراسم هفتگی یا جشن بود. قبل از اینكه همه بخوابند، آن دو شیطان جلوی در ظاهر شدند. و بعد شروع به مسخره كردن استاد بزرگوار بعل شم توف، طرزی كه او تورات مقدس را در روز سبت می خواند، کردند." 
این یك روز مقدس است، شنبه، در آن روز همه یهودیان جز خواندن تورات یا رفتن به كنیسه برای دعا كاری انجام نمیدهند. یا كارهای مقدس انجام می دهند، دعا می كنند یا دور هم جمع می شوند و در مورد تورات ، یا هر چیزی كه مربوط به امور معنوی، در جهت خدا، در جهت تمرینات معنویست، بحث می كنند، هیچ كار دنیوی انجام نمی دهند. بنابراین در آن روز، معمولا روز سبت، شما نباید هیچ كاری انجام دهید بجز چیزهای مربوط به معنویت یا دعاها.         
"پس، استاد بزرگوار بعل شم توف در حال خواندن تورات بود چون بخصوص برای روز سبت است. و این دو شیطان جلوی در ظاهر شدند و شروع به تمسخرنحوه خواندن تورات توسط استاد بعل شم توف كردند.                           
پس، استاد بعل شم توف از منشی خود كه روی تخت دیگری نشسته بود پرسید، گفت، "تو هم آنها را دیدی؟ٰ" پس منشی البته آنها را دید، اما پتو را برداشت و روی سر خود را پوشاند و گفت، "خواهش می كنم مرا تنها بگذارید. بگذارید راحت باشم."   
دو شیطان كوچك استاد بزرگوار بعل شم توف را مسخره ٰكردند. وقتی تمام كردند، به طرف آن دو پسر رفتند. استاد بعل شم توف از رختخواب بیرون پرید، و با عصبانیت از آنها پرسید، "هی، فكر میكنید كجا میروید؟"  
ازاینرو، یكی از شیاطین گفت، "این به شما مربوطه، كه ما چه می كنیم؟" چون بسیار مقرور و بسیار بی اعتنا و بی ادب بودند و چون اصلاً از او نمی ترسیدند. آنها فكر می كردند قدرت های بزرگی دارند، بنابراین از او نمی ترسیدند. و بعد شروع به كپی كردن نحوه خواندن استاد بعل شم توف كردند، فقط برای مسخره كردن او، و سپس آن دو با هم خندیدند. 
این برای استاد بعل شم توف خیلی زیاد بود، پس او فقط یكبار دستش را تكان داد. چنین هر دو شیطان به زمین افتادند "صدای تلپ" روی زمین افتادند. (خیلی درد داره) و در این لحظه برای رحم، برای بخشش، برای بزرگواری شروع به التماس كردند. "لطفاً ما را ببخش و بگذار برویم."  
استاد گفت، "اما قبل از هر چیزی، می خواهم بگذارم كه شما ببینید چگونه این دو پسر را شفا می دهم.""
"پس یكی از شیاطین گفت، "اه، چه خوش شناس هستند كه شما حتی بری شفا آنها به اینجا آمدید، چون ما قبلاً اندانم های داخلی آنها را خراب كردیم، (اه، خدای من) و از قبل آماده كرده ایم كه امشب آنها را بكشیم. آنها  به نوعی استاد بعل شم توف را ستودند، و بعد گفتند:  ٰخیلی شانس آوردند كه شما آمدید، وگرنه، اعضای بدنشان از قبل شروع  به از كارافتادن كرده است. و امشب آنها را می كشتیم، این دو پسر را بكشتند. چنین خوش شناسی است كه شما اینجا هستید ، كه ممكن است زنده بمانند. ٰ"
"بنابراین، استاد بعل شم توف از آنها پرسید، ٰچگونه توانستید به كنیسه، چنین مكان مقدسی مثل این بروید؟ چطور توانستید آنجا بروید؟ْٰ ٰ " چون معمولا شیاطین اجازه ورود به آنجا را ندارند. نمیتوانند. فقط نمیتوانند.
"بنابراین، آن دو شیطان به او پاسخ دادند، ٰاوه، ما می توانستیم اینكار را انجام دهیم. به لطف مردی كه تورات را می خواند، به لطف مردی كه نیایش را رهبری میكند، توانستیم وارد آنجا شویم. او یك دخترباز چابكدستی است، عالیترین. هر بار كه او هر كدام از كتب مقدس را رهبری می كرد، فقط به این فكر بود كه چگونه نقل كند، بخواند، به طوری كه بسیار بسیار فریبنده شود. ٰ " [...]
 "بنابراین، بخاطر او، به خاطر این قرائت کننده اصلی، ما می توانیم به آنجا برویم. چون او همیشه به این فكر می كرد كه چگونه قرائت را فریبنده ترین كند طوریكه همه خانم ها از صدای بالا و پایین و خوش آهنگ او خوششان بیاید، تا او شانسی برای گناه كردن با آنها را پیدا كند. اما این زنان، هم در فكر گناه كردن با او نیز بودند. بنابراین، از این انرژی، از این افكار فیزیكی، تمایلات جنسی، هر دو ما به متولد شدیم."  
نه، واقعاً همینطوراست. فقط یك افسانه نیست. این داستان به آن اشاره كرده است، لیكن یك چیز واقعی است. كه انرژی ما در نهایت چیزی را خلق می كند، وقتی كه انرژی به اندازه كافی قوی باشد تا به چیزی فیزیكی یا تقریباً فیزیكی، یا حتی نامرئی یا نوع سطح اختری ظاهر شود.  
"بدین گونه، هر دوی ما از این نوع انرژی و تمایل و تفكر جنسی متولد شده ایم. پس، یك مذكر و یك مونث هستیم." یك شیطان مذكر و یك شیطان مونث. "ما درست در داخل آن كنیسه، از آن انرژی، متولد شدیم. چون هر روز یا هر چند وقت یكبار، به آنجا میرود و با صدای خودش قرائت میكند، و با تمام وجودش تلاش می كند خانم ها را اغوا كند، و خانم ها نیز توسط آن مجذوب شده بودند."
درنتیجه، این انرژی پست و تمایل كفرآمیز جنسی در داخل كنیسه بیشتر و بیشتر می شد." پس، هر دوی این شیاطین، یك مرد و یك زن درست در وسط آن كنیسه متولد شدند."
دلیلش همینه، به این دلیل آنجا بودند. اینطور نیست كه از بیرون آمده باشن. آنها از طریق این انرژی در آنجا متولد شدند.  
"پس از شنیدن اعتراف دو شیطان، استاد بزرگوار بعل شم توف به دنبال چاه متروكه ای بیرون رفت و سپس آنها را به آنجا تبعید كرد، به آنها گفت كه آنجا داخل چاه متروكه دور از جای مسكونی برای انسان ها بمانند."     
همین. داستان به پایان می رسد. (ممنون، استاد.) 

Comments are closed.

    Categories

    All
    For Disciples
    Heartline
    Spiritual Stories
    Spiritual Wisdom
    The Masters
    While On The Path

Powered by Create your own unique website with customizable templates.
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese