داستان استاد كنفیوسیوس و شیانگ تو، قسمت ۱۱ از ۱۳ (The Story of Master Confucius and Xiang Tuo, P11)6/21/2021
سریال ویژه گلچینی از یك تماس تلفنی توسط استاد اعظم چینگ های (وگان) و اعضای تیم تلویزیون استاد اعظم (جمعاً وگان) "داستان استاد كنفوسیوس و شیانگ تو" قسمت ۱۱ http://suprememastertv.com/en1/v/131015759154.html https://youtu.be/CcDM1sSgL5s داستان استاد كنفیوسیوس
و شیانگ تو، قسمت ۱۱ از ۱۳ "پس او به پسر گفت، ٰهی، میدانی؟ می توانی گوش كنی؟ من می خواهم چندتا سوال ازت بپرسم. چه نوع كوهی سنگ ندارد؟ در چه نوع آبی ماهی وجود ندارد؟ چه نوع دري بسته نمی شود؟ و بعدش چه جور كالسكه اي هیچ چرخی ندارد؟ چه نوع گاوي گوساله ای را حمل نخواهد آورد؟ چه نوع اسبی كره اسبي نخواهد داد؟ چه نوع آتشی دود ندارد؟ چه جور مردي زن ندارد؟ چه جور زني شوهری ندارد؟ چه نوع روزی كوتاه است؟ چه نوع روزی طولانی تر است؟ چه نوع درختی شاخه و برگ ندارد؟ چه نوع قلعه ای درونش هیچ مقاماتي نیست؟ چه نوع فردی نام شخصی ندارد؟" ٰ میتوانی جواب همه اینا را براي من بدی؟ (گم شدیم.) من میتوانم! من میتوانم چون می خوانمش. بسیار خُب. "آنگاه پسر كوچولو بسیار خودنسرد و آرام، و فقط بعد از كمی فكر كردن به او پاسخ داد. گفت، عالیجناب، یك كوه گلی سنگ ندارد." چون بعضی كوه ها فقط از خاك هستند، هیچ سنگی وجود ندارد. "پس گفت، كوه گلی هیچ سنگی ندارد. آب در چاه هیچ ماهی در آن شنا نخواهد كرد." این هم آب هست، درسته؟ "آب چاه هیچ ماهی توي آن ندارد. هر دِري كه هیچ پنلی ندارد نمی نواند بسته شود. او پرسید، چه جور كالسكه اي هیچ چرخی ندارد؟ سپس پسر كوچولو گفت، كالسكه اي كه توسط مردم حمل می شود" - البته ما آن را تخت روان می نامیم - چرخی ندارد." وا! " مجسمه گاه كه با خاك درست شده گوساله نخواهد داد. اسب چوبی كره اسب نخواهد داد. خدایان... خدایان مذكر..." چون بیشترمردم فكر می كنند كه خدا مذكر است. پس، "خدایان مذكر همسر ندارند. پریان مونث شوهری ندارند." وا! این خیلی است برای فكر كردن. من نمی توانستم كه بهش جواب بدهم. "روزهای زمستان كوتاه است. روزهای تابستانی بلند است. درخت مرده هیچ شاخه و برگی نخواهد داشت." هنوز هم بهشان درخت می گویند؟ درسته؟ او اشتباه نمی کنه. " قلعه متروك هیچ مقاماتی درونش نیست. نوزادی كه تازه بدنیا آمده هیچ اسمی ندارد." وا! همه اینها درسته، درسته؟ بنابراین، هانگ تاِك (شیانگ تو) فقط یك طومار از پاسخ حتی بدون مكث مثل این ارائه داد. "و بعد ادامه داد: جناب آقا، حالا نوبت من است. می توانم چند تا سوال ازتان بپرسم؟ البته فكر می كنید كنفوسیوس چه جوابی داد؟ نمی تواند بگوید نه، درسته؟ نمی تواند به بچه ای كه اینقدر سوال پرسیده و در مقابل همه شاگردانش بگوید نه. پس، فكر میكنم گفت بله. او نگفت "بله" ولی پسر بلافاصله به پرسش ادامه داد. نگران بود چنانچه كنفوسیوس بگوید نه، پس بهش هیچ شانسی نداد، فكر می كنم. چه پسر باهوشی. او باید مثل یك نابغه به دنیا آمده باشه. این طور نیست كه بكرات چنین انسان های نابغه یا باهوشی در سیارمان داشته باشیم. این فقط نادر است. امروزه ما هم چند تا پسر جوان داریم كه به كالج رفتند و همه اینها. به دانشگاه رفت چون برای دبیرستان فوق العاده باهوش است. برای مثال. و بسیاری از نابغه ها در سنین كم، پیانو یا سازهای دیگر ی را می نوازند یا برخی تئوری ها علمی دارند و چیزهای مثل این. پس این بكرات نیست. اما وجود دارد. مثل بودا، حكایتی می گوید كه هنگامی كه بدنیا آمد، هفت قدم راه رفت. و هر قدمی كه راه می رفت، از قبل لوتوسی بود كه از پاهایش محافظت می كرد. شاید به همین دلیل مادرش اینقدر سریع مُرد، باید خیلی شوكه شده بود، مادرش بعد از تولد درگذشت. یادم می آید چه مدتی، اما شاید خیلی شوكُه شده بود. اما در زمان های قدیم، برای مشكلات بعد از تولد داروهای خوبی نداشتیم. پس، شاید او یكی از این بداقبال ها بود. یا شاید كارش را، وظیفه اش را برای این دنیا به انجام داده بود، و بعد بلافاصله در بهشت متولد شده بود. پس از آن بودا برای ادای احترام به مادرش و نیز برای اهدای قدری راهنمایی و سخنرانی های معنوی به او به آن بهشت رفت. پس، این خوبه كه شما ممارست كننده هستید؟ شما همیشه می توانید والدین خودتان را ببینید حتی وقتی كه درگذشتند و حتی می توانید برای كمك به آنها برای بالا بردنشان از لحاظ معنوی ادامه دهید. ازاینرو این بهترین انجام وظیفه شناسی فرزند در حق والدین است كه میتوانید انجام دهید. پس این نوع دیگری از انجام وظیفه شناسی فرزند در حق والدین است. و مراقبت كردن از پدر و مادرتان هنگامی كه زنده هستند نیز وظیفه شناسی فرزند در حق والدین است. اما كمك كردن به روحشان و رستگاریشان پس از اینكه درگذشتند، حتی وظیفه شناسی بیشتری است. مثل بسیاری از داستانهای بودایی كه شنیده ایم كه حتی می توانیم مادر را از جهنم نجات دهیم. حتی از جهنم بی وقفه. مثل ماودگالیانا یا مثل كیستیگارباها بودیساتوا زمانیكه هنوز یك انسان بود. یادتان میاد؟ و غیره. و دیگه چی؟ "پس او بلافاصله پرسید. پسر گفت، جناب آقا، حالا نوبت من است. می توانم از شما سوال بپرسم؟ و بعدش گفت، چطور است كه غازها و اردك ها، می توانند روی آب شناور باشند؟ چرا فلامینگو ها چنین سر و صدایی ایجاد می كنند، صدایشان اینقدر بلند است؟ و درختان كاج و امثال أنها، در چهار فصل همیشه سبز هستند. چطور است كه حتی در زمستان نیز سبز هستند؟" می دانید، درسته؟ درختان كاج و درختان مشابه آنها. در طول سال، حتی در زمستان سبز هستند. بسیاری از درختان دیگر، برگهایشان در پاییز میریزد، و در زمستان ممكن است مثل مرده و خشك بنظر برسند. درست؟ "چطور است كه این جور درخت ها هنوز هم سبز هستد؟ پس، كنفوسیوس به او پاسخ داد، غازها و ادرك ها، شناور هستند چون پاهای پرده دار دارند و بعلاوه مانند پارو از آن استفاده می كنند. صدای فلامینگو ها خیلی بلند است چون آنها گردن بسیار بلندی دارند. " اوه، كنفوسیوس حالا به مشكلی می رسد. یادم نمیآید پسر به او چه خواهد گفت، اما فكر می كنم كه مشكلی پیدا خواهد كرد. چون ببرها، گردن دارزی ندارند، صدای بلند، صدای خیلی بلندی دارند. شیرها و همه اینها و غیره. وحتی یك زرافه گردن بلندی دارد. مثل این صدای بلندی درنمی آورد. زرافه، اینكار را نمی كنند، درست؟ من هیچوقت آنها را ندیدم، اما حدس می زنم، اینكار را نمی كنند. برای صدای بلند معروف نیستند. بیش از حد مشغول لمس درختان هستند تا به شاخه بالا برای خوردن برسند. "و گونه خانواده درخت كاج، درختان مشابه در تمام طول سال، حتی در زمستان سبز هستند، چون تنه اشان در داخل بسیار توپُر محكم و قوی است. اوه! هانگ تاِك با صدای بلند اعلام كرد و خندید، اوه، جناب، این در ست نیست!" می دانستم، من می دانستم، حتی با وجود اینكه فراموش كردم. اما می دانستم، چون خیلی ساده است، درسته؟ حیوانات بسیاری گردن بلندی دارند، سر صدای زیادی ایجاد نمیكنند. حتی قوه ها، قوه هایی كه می شناختم، آنها را بی صدا می نامند، (استاد اعظم به قوه های بی صدا اشاره می كنند) بی صدا هستند. فقط یك كم صدا درست می كنند. گردنشان نیز بسیار بلند است. می دانید، درسته؟ شما از طریق كتابم بنام "حیوانات اصیل وحش" می دانید. درباره قوه ها صحبت می كنم. شما می توانید ببینید كه گردنشان چقدر بلند است. شبیه فلامینگو كه او گفت. پس، "آقا، این درست نیست، لاكپشت، روی آب شناور است، نه بخاطر اینكه نوعی پاهای پرده دار دارند. نوعی قورباغه (بولفروگ)، صدایشان بسیار بسیار بلند است، اما حتی گردنی ندارند. كم وبیش بدون گردن. آنها گردنی ندارند. و بامبوها، نیز در تمام طول سال سبز هستند، اما آنها تو خالی هستند." درسته؟ بامبو هیچ تنه محكم و قویی ندارد. تو خالی هستند. واه! كنفوسیوس، متاسفم. واقعاً متاسفم. من همیشه به شاگردانم می گویم. "من نمی دانم" وقتی كه نمی دانم. از آنها همه چیز در باره كامپیوتراز الف تا ی می پرسم. بعلاوه حتی چندین بار بیشتر از آنها می پرسم، "این چطوره؟ نمی توانم اینكار را بكنم، نمی توانم آن كار را انجام دهم." و آنها به من پیشنهاد می دهند. و من همیشه با فروتنی ازشان تشكر می كنم. Comments are closed.
|