گلچینی از سخنرانی استاد اعظم چینگ های "سُوریه سُورانگاما سُوترا: نفوذ شیاطین بر روی ممارست کنندکان معنویی که برای جاودانگی حریص هستند، بخش ۱ از ۲" https://youtu.be/ntkIl5EY7do زندگی واقعی در درون است
گاهی اوقات می خواهم با صدای بلند فریاد بزنم. همه شما فقط باید نام های مقدس را ذکر کنید، تا اندازه ایی که میتوانید در خانه یا جای دیگری مدیتیشن کنید، و فقط از کل جهان های آفریده شده، مقصودم جهان سایه آفریده شده، جهان سایه، آزادی را طلب کنید. این بهترین آرزو است، چیز دیگری را نباید آرزو کنید. گاهی اوقات من می خواهم با صدای بلند فریاد بزنم و به خانه هر یك از شما بیایم و فریاد بزنم و بگویم، "خواهش می کنم بیدار شوید. به هیچی در این جهان هر قدر زیبا، هر چند فریب دهنده، هر قدر امید بخش" وابسته نباشید،" اینها زنجیرهایی هستند که شما را در چرخه تناسخ برای همیشه اسیر می کنند. به درون بنگرید، فقط به درون بنگرید. زندگی حقیقی در درون است. همه چیزهای بیرونی اینجا را که می توانید ببینید یا می خواهید تماشا کنید، یا میخواهید نگه دارید، واقعی نیستند. به هیچ وجه واقعی نیستند. هر چه بیشتر ما جذب بیرون باشیم، نمی توانیم بیشتر در دنیای حقیقی باشیم. بله، چون می توانم ببینم که انسان ها، حتی بعضی از شما، باصطلاح متشرفین، هنوز به هر چیزی که در بیرون است بسیار وابسته هستید، زیرا که شما به اندازه کافی در درون بسر نمی برید تا مسائل حیرت انگیز درون را ببینید. و فقط هر چیز بیرونی را می بینید. و همه چیز در بیرون آفریده شده است تا باعث شود که شما احساس کنید که حقیقی است، که این تمام چیزی است که وجود دارد، و البته بسیار زیبا و شگفت انگیز است. به نظر چنین می رسد، اما این نیست. و من برای همه شما احساس تاسف بسیاری می کنم، برای همه، که در اینجا چنین اسیر شده اند. آنها شما را اینطور به تنگی محسور کرده اند که شما بسختی متوجه می شوید. انسان ها مشکل درك می کنند که كجا هستند و چه کاری انجام می دهند. درست مثل اشخاصی که به بازی های کامپیوتر یا اینترنت همچنان مشغول هستند. من هرگز آن بازی را نکردم، اما بعضی افراد را دیدم که اینطور کاملاً اشغال شده اند که همه چیز دیگر بیرونی فراموش می کنند. اما آن هم یك وهم دیگردرون این جهان وهمی است. و گاهی فراموش می کنند. آنقدر واقعی بنظر میرسد. آنچنان واقعی است که من شنیده ام حتی یك کسی به میز تکیه کرد و افتاد روی زمین، اما میز توسط رایانه خلق شده است. درست مثل زمانی که برای دیدن فیلم به سینما می رویم. همه چیز، آن صفحه نمایش بزرگ در مقابل ما، باعث می شود که به صفحه نمایش، به صفحه نمایش سینما بچسبیم، و بعد تقریباً هر چیز دیگری را در اطراف امان فراموش می کنیم. و با شخصیت های نمایش در فیلم گریه می کنیم. ما از برخی از شخصیت های بدکار در فیلم بیزار می شویم. و به بعضی از صحنه سازی های مضحك صفحه نمایش، در صفحه نمایش سینما می خندیم، بله، مانند این است. مانند این است. اما این جهان بزرگتر از یك فیلم است. از بازی رایانه بزرگتر و بغرنج تر است. پیچیده تر می باشد؛ به صورت ماهرانه تری ساخته شده است. به این دلیل است که واقعی تر، واقعی تر از فیلم است، . و ما، روح ها نیز، در باصطلاح بدن غیر واقعی اسیر شده ایم، اما اشتباهی آن را واقعی می دانیم و همه چیز واقعی تر شده. و هر چه شما می خواهید، آن نیز بارز خواهد شد. و برای اینکه، بسیاری از مردم چیزهای بسیار مختلفی را می خواهند و بازیها مدام تعییر می کنند، این بازیها با ظهور خواسته های عملی شده هر فرد مدام مشکل تر، پیچیده تر و واقعی تر می شوند. و ما نمی توانیم، انسان ها نمی تواند دریابد که این فقط یك بازی است. و به این دلیل است که من اینقدر متاسفم، برای همه در این سیاره آنچنان متاسف هستم. و به همین دلیل است که من اینطور برای هر موجود زنده روی این سیاره متاسف هستم. هر حركت کوچك نادرست، زندگیتان در معرض مشکل است. حتی بزرگترین مجرم بزرگ یا هر فردی که بد است، ما در این سیاره بد می نامیم، حتی بدترین فرد، فقط بازی اشتباهی را بازی می کنند، فیلم اشتباهی را بازی می کنند. درست مثل در کامپیوتر، شما یك پاداش و یك مجازات در بازی دارید. آیا این درست است؟ (درست، استاد.) اینطور تصور می کنم. من هرگز هیچ نوع از این بازی ها را بازی نکردم، اما گمان می کنم چنین است. و گاهی اوقات آنها در تلویزیون چیزی مانند بازی جنگ و یا چیزی شبیه آن را تبلیغ می کنند. و البته، اگر مرتكب یك حرکت اشتباهی شوید، جنگ را می بازید. درست؟ شاگرد: در بازی اغلب سه تا زندگی می گیرند. استاد اعظم: سه تا زندگی. خب، ما زندگی های زیادی داریم، ما فقط این را نمی دانیم. سه تا زندگی. مقصودت این است که می میرند و دوباره بازمی گردید؟ شاگرد: بله، در بازی ها، معمولاً سه تا زندگی به شما می دهند. استاد اعظم: متوجه شدم. حالا، بطور متشابه، در این دنیا به ما زندکی های زیادی داده شده است. و دوباره، دوباره و دوباره باز می گردیم، به این دنیا، به اصطلاح دنیا بر می گردیم، که در این نمایش یكنواخت بازی کنیم، با امید، عهد و خواسته اینکه بازی را درست اجرا کنیم. اما همیشه به یاد نمی آوریم که چگونه آن نقش را درست بازی کنیم. و به این جهت مجازات میشویم، جان می سپاریم یا به جهنم نزول می کنیم یا هر چیزی که هست. حتی اگر همه جعلی است، واقعی است. واقعی است زیرا که ذهن شما نمی تواند بین واقعی و غیر واقعی فرق بگذارد. و هر چه برای شما اتفاق می افتد بسیار واقعی احساس می شود، حتی در جهنم یا در این دنیا یا در هر جنگی یا هر رنجی، کلاً هر چیزی، بنظر واقعی می آید بخاطر اینکه این بازی چنان مشگل و پیچیده در سطح بالا است، از نظر فنی چنان پیشرفته، اینقدر که در این بدن به تله افتادیم، ما احساس می کنیم همه چیز واقعی است. حتی کالبد اختری، آن هنوز هم بدن دارد ازاینرو به همین دلیل است که واقعی احساس می شود. فقط وقتی که به جهان چهارم، حداقل درورای سه جهان پرش کنید، آنگاه بدن ظریف تر است، بطوری که نیروی منفی نمی تواند آنرا بگیرد و نمی تواند آنرا مجازات یا نمی توانند برای سرگرمی خودشان از شما استفاده کنند. برای همه احساس تاسف می کنم. این فقط یك بازی است و شاید فقط دكمه یك اشتباه را فشار دادند یا باعث یك کم حركت اشتباهی شدند و گمراه می شوند. و مجازات می شوند، به سوی جهنم رهسپار می شوند یا هر چه که هست. همش فقط بازیه. و حتی اگر برنده شوید، خُب چی؟ دگربار، دوباره و دوباره نیز در این دنیا یا دنیای بعدی تناسخ خواهید کرد، یا حتی ارواح و شیاطین شده و از این وضع، وضع تاثرآور و رقت انگیز هرگز رهایی نمی یابید، یا از نو به حیوانات، انسان ها تبدیل شده، نه تنها ازتولد، سالخوردگی و بیماری و مرك عذاب کشیده حتی از گرسنگی و سرما رنج می برید. تمام این دردها شما را زندگی های پی در پی آزار می دهد. پس حتی اگر برنده شوید، بهر حال یك باخت است. و من احساس بسیار متاثر، بسیار متاثری دارم. هیچ کلامی نیست که بتواند احساس افسرده گی مرا برای تمام موجودات ابراز کند، این است که رنجشان را اینطور زیاد احساس می کنم. فقط یك بازی و بعد فقط باعث یك حرکت اشتباهی شدند. اصلاً مرتكب هیچ چیز خطایی نشده اند، فقط در بازی اشتباهی حركت کردند. و این بازی وحشتناك تا ابد ادامه دارد. حداقل برای شما، باصطلاح شاگردانم، لطفاً كوشا باشید. فقط به نگریستن به درون ادامه دهید. به بیرون اهمیت ندهید. شاید بتوانید لذت ببرید، یا بتوانید تماشا کنید، اما به آن احساس دلبستگی نداشته باشید. همیشه بخاطر بیاورید که زندگی واقعی در درون است. شما یك زندگی حقیقی، حقیقی، حقیقی، حقیقی، زندگی واقعی دارید. این زندگی مال شما نیست. هر چه که در بیرون می بینید چیزی نیست که بنظر می رسد. پس لطفاً، فقط سعی کنید به یاد داشته باشید. پنچ نام را ذكر کنید. از هدیه ایی که به شما دادم بیش از زندگیتان محافظت کنید. آن را بیش از زندگی باصطلاح فیزیکی خودتان در اینجا گرامی دارید. و مدیتیشن کنید، و حتما به یاد بسپارید، همیشه برای حفاظت و برای بهبود و پیشرفت معنوی دعا کنید. در درون راه پیما باشید تا به خانه بروید. برای بازگشت به خانه گام بردارید. در اینجا هیچ چیزی برای شما وجود ندارد، حتی اگر شما چیزی را در اینجا دوست داشته باشید، بهر صورت دیر و زود باید آن را رها کنید. پس لطفاً، فقط تا اندازه ای که می توانید، در هر جایی، هر زمانی که وقت دارید، مدیتیشن را انجام دهید. هر زمانی را از سخن چینی یا هر چیزی که غیر ضروری است، ذخیره کنید، فقط مدیتیشن کنید. یك دقیقه، دو دقیقه، همه اینها حساب می شود. اینها همه با هم جمع می شوند. هر زمانی را در سخن چینی یا هر چیزی که غیر ضروری است، صرفه جویی کنید، فقط مدیتیشن کنید. یك دقیقه، دو دقیقه، همه اینها حساب می شود. اینها همه جمع می شوند. درباره این بازی که در این جهان خیالی، در این دنیای سایه در جریان است، نگران نباشید. آیا منرا درك میکنید؟ شاگرد: استاد، شما نمونه ای کامل و یك رهبر عالی برایمان هستید و چیزی بیشتری نیست که ما نیاز داشته باشیم بجز اینکه هر لحظه بسوی شما نظر داشته و به دنبال کردن بالاترین و شریف ترین افکار و اعمال ادامه دهیم. مطمئن نیستم چه نوع سرمشقی بودم که شما را تحت تاثیر قرار می دهد، ولی فقط امیداورم که تاثیر خوبی برای تمرین و پیشرفت معنویتان و تعقیب گذرگاه معنویتان، راه معنویتان اهدا کند. و اینکه شما را پیشرفت بخشد و به بزودی به خانه خودتان برسید. البته همیشه برای شما در آنجا هستم، اما شما هم بایستی همیشه به یاد داشته باشید که خانه در كجا است. به درون بنگرید تا ببینید، بعد شما می فهمید که همه چیز اینجا، هیچ چیزی نیست، همه چیز ناپدید می شود. اصلاً هیچ چیزی وجود ندارد. پس فقط خدا را به یاد داشته باشید. رستگاری را به یاد داشته باشید. بیاد داشته باشید که این جهان سایه است زمانی که واقعاً بیاد بیاورید. فقط مایل هستیم که به خانه حقیقی امان برویم. از اینجا آزاد شویم، تمام مسئله این است. در غیر اینصورت، شما اینجا برای همیشه به دام افتاده اید. بسیاری از استادان آمدند و رفتند. و برخی از روح ها هنوز هم در مکان های گوناگون تناسخ می کنند و زیرا که آنها به استاد گوش فرا ندادند و کاملاً اشغال شده، بوسیله دنیای توهمی اسیر شدند، و تمام مدت رنج می برند. این واقعی نیست. این فقط مانند یك بازی کامپیوتر است. و اگر شما باعث یك حركت اشتباهی شوید، دچار دردسر خواهید شد. و یك حركت اشتباهی کردن بسیار آسان، بسیار آسان است ، بخاطر این همه حواسپرتی، این همه وسوسه، چیزها ی بسیاری می خواهند شما را گرفتار کنند و تا ابد در این بازی برقصانند. این بازی کامپیوتر، برخی از مردم می گویند که آنها آنقدر خو گرفته اند، و به نوعی از انجام آن نمی توانند صرف نظر کنند، اما لااقل می توانند مكث کنند. وقتیکه مایل هستند مكث می کنند. وقتی ناگزیر باشند مکث می کنند یا زمانیکه چیزی می خورند یا به حمام می روند یا برخی از کارهایشان را انجا می دهند یا هر چیز دیگری، مكث می کنند. ولی بستن این بازی کامپیوتر که زندگی در زمین نامیده شده بسیار مشکل است. پس، تنها راه بازگشت به درون است، جایی که استاد به شما راهش را نشان می دهد که بروید و نام های مقدس را ذكر کنید تا از شما حفاظت کند. و هدیه را ذكر کنید تا به شما كمك کند، برای افزایش بیشتر انرژیتان که بطرف بالا بروید ، خُب؟ باشه، آرزو دارم که همه شما هر خواست معنوی که برای رستگاریتان دارید، به حقیقت برسد، Comments are closed.
|