The Peace Seekers
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese

مسابقه جادوگری، قسمت ۱۰ (Sorcery Contest, Part 10)

9/25/2021

 
Picture
سریال ویژه
گلچینی از یك سخنرانی توسط استاد اعظم چینگ های (وگان)
مسابقه جادوگری، قسمت ۱۰ از ۱۲
۱۱ اوت، ۱۹۹۱- تایوان (فرموسا)، شی هو

 
در داخل هر یك از سلول هایمان برداشت های خوب و بد از زندگی های گذشته ثبت شده است. این باعث كارما می شود. گاهی اوقات، حتی اگر كسی فقط نگاهی اجمالی به شما بیاندازد، می داند كه شما در زندگی گذشته اتان یا در این زندگی چیكار كردید. این به این دلیل است كه تمام سلول ها و ارتعاشات بدن، هر عمل ، هر حركت و هر فكرمان را بطور بسیار واضح ثبت می كنند،
 
چه چیزی باعث كارما می شود
​
اگر خودمان را خوب آمورزش ندهیم و ساعیانه ممارست نكنیم، این ذهن ما متقاعد نمی شود. فكر خواهد كرد كه داریم دروغ می گوییم، و نمی گذارد بالا برویم. ما مانع خودمان می شویم. بنابراین، هنوز باید ممارست كنیم تا ذهنمان پاك شود.
باید بگذاریم كه ‌ ذهن متوجه شود كه در حال حاضر متفاوت هستیم، حالا واقعا شایسته هستیم كه یك بودا یا بودیساتوا باشیم، و بعد متقاعد می شود. اونوقت مشكلی نداریم.   
در ممارست معنوی، ما این ذهن را اصلاح می كنیم، كه زندگی بعد از زندگی چیزهای بد زیادی را ثبت کرده است. این به ما اجازه نمیدهد تا احساسات گناهكارانه امان را رها كنیم. به ابن دلیل باید ممارست كنیم و آنرا آموزش دهیم.   
هر روز از نور ( الهی درونی ) برای درخشش بر روی تمام سلول های بدنمان و آموزش‌ ذهنمان استفاده میكنیم.
در داخل هر یك از سلول هایمان، برداشت های خوب و بد از زندگی های گذشته ثبت شده است. این باعث كارما می شود.
گاهی اوقات، حتی اگر كسی فقط نگاهی اجمالی به شما بیاندازد، می داند كه شما در زندگی گذشته اتان یا در این زندگی چیكار كردید. این به این دلیل است كه تمام سلول ها و ارتعاشات بدن، هر عمل، هر حركت و هر فكرمان را بطور بسیار واضح ثبت می كنند، 
خواسته هایمان خیلی واضح نوشته شده اند.
پس هیچ كسی را نمی توانیم فریب دهیم. یك ضرب المثل هست كه میگه وقتی می میریم و پادشاه جهنم را می بینیم، آینه ای وجود خواهد داشت كه در آن می توانیم تمام زندگیمان را خیلی واضح ببینیم، درست مثل تماشای تلویزیون. اما خیلی سریع و خیلی آسان است. این حقیقت دارد.
این خود ماست. توانایی خودمان برای ثبت هر چیزی. به همین دلیل است كه افرادی می تواند فاش كنند. ممارست كنندكان معنوی می توانند زندگی های گذشته، حال و آینده یك شخص را بیان كنند.
كارمای خودمان در بدن و ذهنمان یا در به اصطلاح ارتعاش پیرامونمان ثبت شده است. همه دارای ارتعاش هستند، مهم نیست اگر او ممارست كند یا نه. هر چه بیشتر ممارست كنید، كمتر از این نوع ارتعاش دارید.  
پس حالا وقتی بیرون میرویم و با افراد این دنیا در هم می آمیزیم، قطعاً با این نوع ارتعاش برخورد خواهیم كرد.
هر چه بیشتر ممارست كنیم،
بیشتر حساس می شویم  
هر چه بیشتر ممارست كنیم، بیشتر حساس می شویم.  
فكر نكنید كه قدرت حفاظتی بیشتری داشته باشید در نتیجه اینكه بیشتر ممارست می كنید. خواهید داشت، اما حساسیت شما صدها، هزاران و ده هزار بار افزایش خواهد یافت.
آیا فكر می كنید كه وقتی حضرت عیسی مسیح به صلیت میخكوب شده بود هیچ دردی احساس نكرد؟ درد داشت او را میكشت! شدیدتر از آن چیزی بود كه دیگران احساس می كردند. چون بدنش مثل بدن مردم عادی نبود. بدنش خیلی خیلی حساس بود. كل سلول هایش كاملاً تغییر كرده بودند. برای چنین شخصی كه توی این دنیا باشه خطرناك، بسیار ناراحت كننده، وحشناك و خواری است.
گاهی به من ماساژ می دهند، مثل روزهایی كه بدنم درد دارد. چه بخاطر كارما باشد یا نه، فقط احساس درد دارم، درد غیر قابل تحمل است. بنابراین بعضی از آنها كه می دانند چگونه، به من ماساژ دادند. گفتند كه فشار زیادی وارد نكردند، اما به محض اینكه به من دست می زدند نمی توانستم وضعیت را تحمل كنم.      
من آدمی نیستم كه به راحتی گریه كنم. چون پدرم يك دكتر بود، وقتی كوچك بودم نمی ترسیدم كه به خودم آمپول بزنم. اینجا به خودم آمپول زدم. هر جایی كه ساده بود، می توانستم تزریق كنم. بعضی وقتا نیز می توانستم اینجا تزریق كنم. می دانید، يك سوم آن در اینجا. اینجا خوبه، خیلی راحته. یا وقتی دیگران به من آمپول می زدند یا  نمونه خون مرا می گرفتند، "خون؟" (خون.) خون. من نمی ترسم كه نگاه كنم. ولی بعضی ها قبل از اینكه كسی به آنها دست بزند جیغ می زنند. اما ماساژ واقعاً درد داشت. غیر قابل تحمل بود.
غیر قابل تحمل! ازاینرو پایم را از آنجا بیرون كشیدم. آنها همان فشار را كه روی مردم بیرون انجام می دهند، بكار بردند. فكر نمی كردند كه من اینچنین حساس باشم. 
اگر شما خوب نگاه كنید می توانید ببینید كه پوستم شفاف بنظر می رسد، انگار می توانید استخوان های داخل را ببینید. بسیار خوب و شفاف است. هر بار كه به خارج از كشور می روم، راحت تر است كه او را با خودم ببرم در مقایسه با دیگرانی كه معمولاً با آنها كار می كنم.
او دست هایی داره كه انگار كاراته تمرین كرده. واو! هر وقت به من دست می زنه، جیغ می زدم و تمام ایالت را بیدار می كنم. غیر قابل تحمل است. او دست كونگ فو داره. یا به این دلیل است كه بدنم بسیار حساس است.
فقط می توانم از طرف خودم صحبت كنم. در باره دیگران مثل حضرت عیسی مسیح نمی دانم. زیاد ممارست  نكردم با این حال خیلی حساسم. البته، شاید حتی برای حضرت عیسی مسیح بدتر بوده باشه. باید خیلی دردناك بوده باشه وقتی كه به میخ كشیده شده بود. شنیدم كه او گریه كرد.   
او گریه كرد نه فقط برای خودش، بلكه برای موجودات نادان كه او را به صلیب كشیدند. با كارمای كه آنها بوجود آوردند، چه كسی می داند چند هزار سال برای رستگار شدن آنها نیاز است. چون سطح آنها خیلی پایین بود. سطح شیاطین و جانوران بود. 
آدم باید هیچ رحمی نداشته باشه تا بتواند چنین كارهایی را انجام دهد. آنها احساسات انسانی خود را پوشانده بودند، و سطحشان را به شیاطین و جانوران كشیدند. البته، صعود كردن بسیار سخت خواهد بود. به این دلیل او گریه كرد.   
گاهی اوقات وقتی با چند شاگرد نادان آشنا می شوم، كه مرا بسیار غمگین و ناراحت می كنند، واقعاً گریه می كنم. فقط می توانم سرم را تكان دهم و بگویم، "اه، خیلی نادان، خیلی نادان." اینطوریه. بعد هم به درگاه خدا دعا می كنم تا آنها را ببخشد، چون نمی دانند چه می كنند. جرعت نمی كردند اگر آگاهی داشتند.  
هر بار دعا می كنم، برای آن افراد دعا می كنم. من برای خودم دعا نمی كنم. چه چیز دیگری می توانم كسب كنم؟ حتی اگر مثلاً بودا شوم، خُب پس چی؟ یا اگر به بالاترین جایگاه جهان دست یابم، برای من چه فایده ای دارد؟ من نمی توانم چیزی را درخواست كنم.
كمك مرا رعد نكنید
از این بابت می گویم، مرتكب هر خوبی و بدی می شویم به ما خواهد پیوست. بسیار واضح نوشته شده است، هر كسی كه اسرار را می داند، چه ممارست كنندگان معنوی یا نه، می تواند این موضوع را تأیید كند.
پس اگر ما بیرون برویم و با مردم دنیوی قاطی شویم، بطور اجتناب پذیر با ارتعاشاتشان آلوده می شویم و نعمات ما به آنها منتقل می شود، حتی اگر خواهان آن نباشند. این مثل دو لوله آب یا دو سطل، یكی بالاتر و دیگری پایین تر است. آب قطعاً از بالا به پایین جاری می شود.
پس اگر مایل هستید از خودتان كمی محافظت كنید، باید لوله آب را ببندید. پنچ اسم مقدس را تمام مدت ذكر كنید، این تنها راهش است.
بعضی وقتا ممكنه باز هم تراوش كند، چون ممكن است فراموش كنید. ممكن است فراموش كنید كه استاد اونجاست. اما اگر مایل هستید كه مرتكب كارهای ناشایسته شوید، و آگاهانه خطا كنید، شما نیز غرق خواهید شد. 
اگر مرتكب اشتباه كنید، من قطعاً ازتان محافظت می كنم اما اگر شما عمداً مرتكب اینكار شوید و برای كمك بسوی استاد دعا نكنید یا نگذارید دخالت كنم، استاد را كنار بگذارید، آنوقت من نمی توانم بهتان كمك كنم. اما اگر بپرسید، فوراً پاسخ می گیرید.
اگر بی دقتی از طرف شما باشد، استاد قطعاً شما را نجات خواهد داد. اما اگر می دانید كه این كار اشتباهی است و عمداً این كار را انجام دهید، و نگذارید استاد كمك كند، البته آنگاه، نمی توانم كمك كنم. موقعیكه این اتفاق بیفتد مرا سرزنش نكنید. مدام غرق خواهید شد مهم نیست كجا سقوط می كنید. بنابراین یك راهی وجود دارد.    
مهم نیست اگر مرا فراموشش كنید، فقط كمك مرا رد نكنید. رد نكنید، فكر نكنید شما فوق العاده هستید و می توانید هر مشكلی را حل كنید. نه، نه. نه! این دنیا جای جالبی نیست.
مایا هم بسیار قدرتمند است.   
همچنانكه تقوا و پرهیزگاری باعث پیشرفت یك قدم می شود، پلیدی باعث ده مرتبه پس رفت می شود. همچنانكه بودا باعث بپاخیزی گامی می شود، مایا ده مرتبه برپا می خیزد می كند. مفهوم كاملاً مشابه است.                 
قدرت همگانی است. هر كسی می تواند از آن استفاده كند. اما نكته این است كه چطور ازش استفاده می شود. درست الان از بردار، متخصص كونگ فو شنیدیم. چه گفت؟ او هم قبلاً از چشم بصیرت استفاده میكرد. از آن استفاده میكرد تا با نیروی ذهنش "چی" را ارسال كند. 
یا خواهر تائوایسم كه از چشم بصیرت استفاده كرد تا بسمت من یك شمشیر پرت كند، كه مرا بكشد.خوشبختانه من نمُردم، وگرنه، هیچ كسی امروز اینجا صحبت نمی كرد. داشتن چنین زندگی كوتاهی، جای تاسف بسیار می بود. من آنقدرها هم بد قیافه نیستم. داشتن چنین زندگی كوتاهی، جای تاسف بسیار می بود بدون اینكه بتوانم لباس ها را به نمایش بگذارم. خُب، آنها به طرز مشابه ای از آن استفاده می كنند.      
آن ها در آنجا نیز از قدرت استفاده کردند. چرا از تمام قدرت استفاده نمی كنند؟ فقط ازش برای پرت كردن یك شمشیر یا ارسال "چی" استفاده كردند. چه حیف. دقیقاً همینجوری.
بنابراین مایا نیز بسیار قدرتمند است.    
این چیزی نیست كه بتوانیم باهاش بازی كنیم. اصلا جالب نیست. ما نباید در جایی كه ممارست معنوی می كنیم، بازی كنیم. قرار نیست كه شلوغ بازی در بیاوریم. به همین دلیل انتخاب یك استاد روشنفكر بسیار دشوار است. انتخاب یك جانشین نیز بسیار دشوار است.  وگرنه، هر كسی می توانست اینكار را انجام دهد. واقعاً اینطور است.    
برخورد متفاوت است.
گاهی اوقات حتی می توانم از غیر متشرف استفاده كنم، چه برسد به متشرفین. پس گاهی، بعنوان مثال یك رفیق متشرف به دیدن من آمد. او در با ۵ یا ۶ نفر در ماشین بود. در حالی كه ماشین روی خط راه آهن رانندگی میكرد، ناگهان متوقف شد. روشن نمی شد و آن ها شروع به گریه كردن كردند، نمی دانستند كه چه  باید بكنند.    
 ناگهان، كسی گفت پنچ نام مقدس را ذكر كنید و بسوی استاد دعا كنید. به محض اینكه دعا كردند، یك مامور پلیس آمد و به آنها گفت از ماشین بیرون بیایید و ماشین را هل دهید. و تمام مرجرا همین بود. آنها خودشان قادر به تشخیص نبودند. قدرت استاد بود كه از طریق مامور پلیس كار كرد تا به آنها یاداوری كند. 
بعضی وقتا وقتی به مشكل برخورد می كنید، شما فقط یخ می زنید. نمی توانید تشخیص دهید كه چه باید بكنید، حتی با اینكه خیلی باهوش هستید. این یك معلم بود، نه فقط هر پیر زنی كه سبزیجات در بازار می فرشد. یك معلم بود،  یك معلم دبیرستان بود، حتی یك معلم نتوانست تشخیص بدهد. چرا این طور است؟ 
 وقتی به به مشكل یا كارمای ناگهانی برخورد می كنیم، وارد شوكه می شویم. نمی توانیم درست فكر كنیم.
گاهی، راهبان اینجا به شما می گویند كه هر روز من از آنها می خواهم كارهای غیر منتظرانه ای انجام دهند. "او به ما می گوید كه كارهای غیر عادی انجام دهیم."
غیر منتظره نیز خوب است.
كارما نیز ناگهانی می آید، گر نه؟
بنابراین ما خودمان را آموزش می دهیم كه هر زمان به سرعت واكنش نشان دهیم، می توانیم از خودمان محافظت كنیم و به این نوع ارتعاش عادت كنیم. بعداً زمانیكه استاد شوید، می توانید بالا به بهشت یا پایین به جهنم بروید، درست عین این. اگر آنجا بنشینید و فكر كنید همه چیز خیلی ناگهانی است و بپرسید آیا وقت آن رسیده كه به جهنم یا بهشت بروم، انجام نخواهد شد. نه، نه، نه.       
هر چه سریع تر باشیم، قابلیت بیشتری از حضور مطلق در همه جا را خواهیم داشت. آمدن یا رفتن مثل این میمونه كه نیامدیم یا نرفتیم. چون خیلی سریع اتفاق می افتد. این ماوراء درك دنیوی از زمان و فضا است. 
در آن زمان ما فضا را چند لا تا می كنیم. اینجا و آنجا هم یكی می شود. من  در مورد مورچه بهتان گفتم. اگر از اینجا تا آنجا برود، زمانی خواهد برد. و بودا كاغذ را از جاییكه مورچه است تا می كند، بنابراین فقط می پرد. فضا هم همینطور است، اما شیوه برخورد متفاوت است.   
همینطور با یادگیری هنرهای رزمی.
"ملایم" همیشه برنده می شود 
رازی برای یادگیری هر چیزی وجود دارد، نه فقط با سخت كار كردن. باشه.
به همین ترتیب، بودا برای انجام كارها راه  و روش خودش را دارد. خیلی سریع و بدون حركت انجام داده می شود. به همین دلیل وی "تاتاگاتا" نامیده می شود، بدون حركت می آید و می رود.
او تكان نمی خورد، اما می تواند هر كاری را انجام دهد و هر جایی برود. بدون اینكه جایی برود در همه جا حضور دارد. این قدرت جادویی واقعی است. این واقعاً بالاترین سطح ممارست معنویی است.
 بدون كوشش و بی زحمت است.
بنابراین گاهی اوقات استحاله بدن استاد به اینجا می آید و به آنجا می رود، و اینكار و آنكار را انجام می دهد، و شما را در اینجا و آنجا نجات می دهد، و هیچ چیزی را جابجا نمی كند. من از هیچ گونه ژست، حركات دست و بازو یا عملی استفاده نمی كنم. كم و بیش یكسان است. همان معنی را دارد.   
شما می توانید ببینید كه هیچ كاری نمی كنم. راهبان كنار من هستند. آیا شما دیدید كه یك طلسم یا حركاتی با دست و بازو انجام دهم؟ نه. احتمالا آنزمان خوابم. یا یك ساز موسیقی مینوازم، شطرنج بازی میكنم، قطعاتی را ذكر میكنم، شعر می خوانم، چمن میكارم، افرادی را سرزنش میكنم، میتواند هر چیزی باشد. و بدون كوشش و بی زحمت است.   
مثل برادری كه بر هنرهای رزمی مسلط شده است. لازم نیست هیچ تلاشی كند، اما وقتی مردم بهش دست می زنند میافتند. فقط با دست زدن بهش! بعنوان مثال او بهشان دست نمی زد. شما با لمس تصادفی او نیز می افتید. 
بعضی افراد كونگ فو را تا حدی تمرین می كنند. آنها حركت نمی كنند. برخلاف كسانیكه با تلاش زیاد ضربه میزنند و بنظر قوی میآیند اما چیزی ندارند. هر كسی كه قویتر است می تواند باعث افتادنشان شود. اما آنی كه هیچ تلاشی نمی كند، هیچ كس نمی تواند باعث افتادنش شود. "ملایم" همیشه  بر "ناملایم" پیروز می شود. دلیلش همینه.
در این جهان "ملایم" همیشه بر "ناملایم" غلبه می كند.
هر چه بیشتر بی زحمت تر، هر چه بیشتر بی فُرم تر، هر چه بیشتر نامرئی تر، هر چه بیشتر ملایم تر، قدرتمندتر است. ببینید چقدر هوا برای ما مهم است! و آب قادر است هر سنگی را فرسوده كند. و "چی" می تواند تمام بدن و كل كائنات را تغذیه كند.  
و این "چی" بدون فُرم ارتعاش كوان یین است. كه باور نكردنی تر است. هیچ چیزی بهتر از این نیست، چون این مادر كائنات است، كه به كل آفرینش زندگی می بخشد. اگر بتوانیم آن را بگیریم، تمام اسرار دنیا را در دست داریم. گرفتن مادر به معنای گرفتن فرزندان هم هست. ما می دانیم كه كل خانواده كجا هستند. بسیار ساده است.
درست مثل گذشته وقتی یك نبردی رخ می داد، اگر ژنرال بزرگ شكست می خورد، در آن صورت ارتش دچار تفرقه و به هم ریختگی می شد، مثل یك مار بدون سر. می توان آنها را به راحتی شكست داد.
بطور مشابه، وقتی هر كتاب مقدسی را مطالعه می كنیم، همه آنها در مورد ارتعاش کائنات، كلام بحث می كنند. این تائو (راه طریقت)، قدرت اصلی است. بنابراین، اگر بتوانیم آن را بگیریم، همه چیز را گرفته ایم. چیز دیگری برای گرفتن وجود ندارد. 
اگر چیزهای دیگری مثل قدرت جادویی یا فراست یا هر چیز دیگری را بگیریم، فقط یك گوشه كوچك را می گیریم. سر را نمی گیریم. اگر سر گرفتار شود، یك انسان یا هر حیوانی نابود خواهد شد.
به همین دلیل است كه ما اظهار می كنیم كه روش كوایین بهترین، اصلی ترین، سریع ترین و عالی ترین است. حقیقتاً، تنها این یگانه است. حقیقت دارد، با این حال شما آن را مطالعه كنید. بنابراین من هم بسیار خوشحال هستم كه این روش را گرفتم، و سپس شما نیز آن را همراه با من گرفتید. ما واقعاً بسیار خوش شانس هستیم، مگه نه؟     
​

Comments are closed.

    Categories

    All
    For Disciples
    Heartline
    Spiritual Stories
    Spiritual Wisdom
    The Masters
    While On The Path

Powered by Create your own unique website with customizable templates.
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese