سریال ویژه گلچینی از یك سخنرانی توسط استاد اعظم چینگ های (وگان) "داستان های شبح در شب سال نو" قسمت ۷ هفته: ۱۷۶-۱۷۵ بخش های: ۱۲۳۲-۱۲۲۵ تاریخ پخش: سه شنبه-سه شنبه ۹-۱۶ فوریه ۲۰۲۱ http://suprememastertv.com/en1/v/123117290276.html https://youtu.be/W0KRsnzG_68 "داستان های شبح در شب سال نو"
قسمت۷ از ۸ شاگرد: برای اشباح، استاد، بعضی ها می میرند وبه ارواح تبدیل می شوند. پس چرا اینطور است و چه مدتی یك شبح باقی خواهند ماند قبل از اینكه بتوانند تناسخ كنند یا به جایی بروند؟ استاد اعظم: بستگی به كارما آنها دارد. بستگی به این دارد كه چقدر مرتكب كارمای بد شدند و چه نوعی. آنها همیشه تا ابد ارواح نمی مانند. تناسخ خواهند كرد، اما گاهی اوقات بیشتر طول می كشد. یا برای بعضی ها كوتاه تر است. آنها می میرند و بعد ارواح می شوند. در واقع آن را "روح پلید" می نامند. باشه، شبح هم خوبه، یا اهریمن، كم و بیش یكسانند. آنها به اهریمن یا ارواح تبدیل می شوند چون به اندازه كافی گناه ندارند تا به جهنم بروند. و برای تبدیل شدن به یك انسان به اندازه كافی كارما، كارمای خوب را ندارند، یا به اندازه كافی كارما در رده حیوانات ندارند تا بتوانند چون حیوانات تناسخ كنند. بنابراین، هر نژاد از موحودات در این سیاره، بعنوان مثال، یك دسته دارد كه روحشان متعلق خواهد شد اگر روش زندگیشان را عوض نكنند در حالی كه آنها فرصت دارند، درست مثل اینكه الان ما یك بدن انسانی داریم. ما می توانیم كارهای بسیاری انجام دهیم. می توانیم خیرات بدهیم، می توانیم به یكدیگر كمك كنیم، می توانیم به دنبال استاد روشن ضمیر باشیم تا ما را روشن ضمیر كند، و بعد ما برای همیشه رستگار خواهیم شد. اما هنگامی كه شما بدن انسانی را از دست دادید، دشوار می شود. به عنوان مثال، اگر شما یك خوك هستید. نمی توانید بیایید وبه دنبال یك استاد روشن ضمیر بگردید. خیلی خوش شانسی خواهد بود اگر قبلاً در جایی در كشتارگاه شكنجه نشده باشید. اما حیوانات، آنها همه اینها را می دانند. آنها بیشتر از انسان ها می دانند. منظورم این نیست كه همه حیوانات در باره روشن ضمیری می دانند یا اهمیت می دهند، اما بسیاری از آنها می دانند. آنها آگاه هستند. فقط این است كه چاره ای ندارند. نمی توانند جایی بروند و با انسان ها صحبت كنند، تا مركز استاد اعظم چینگ های را پیدا كنند تا تشرف را كسب كنند. یكبار در كاستاریكا، من مدتی در آنجا زندگی كردم، و شاگردان بیرون رفتند و ماشینی پر از سبزیجات و میوه خریدند تا برای آشپزی كردن بیاورند. كامیون، وانت پشت سر خالی بود، و سبزیجات و غذا و میوه همه اینها در آن موجود بود. و آنها فقط مقابل خانه پارك كردند. و گاوه.... در آن زمان هیچ حصاری در اطراف هیچ یك از مراكزمان نداشتیم. و گاو همسایه یكجایی به سمت كامیون دوید، دوید، دوید. و این یك داستان حقیقی است. بعضی ها كه آین را می دانند هنوز در كاستاریكا زنده هستند. بعضی از خواهران، برادران هنوز زنده هستند. من هم آنجا بودم. و او بطرف كامیون پر از سبزیجات و میوه های عالی ، تازه و دلپذیر رفت، هیچ چیزی برنداشت. او یك كاغذ فرم تشرف را با دهانش برداشت و مدتی در آنجا ماند. و بعدش فقط رفت. هیچكس به او نگاه نمی كرد. هیچكس چیزی نگفت. من فكر می كنم، تانگ، او هنوز این داستان را به یاد دارد. اگر شما از او بپرسید. فكر می كنم او با من در كاستاریگا بود. یك زمان دیگری هم هست. یك بار، یك سگ، یك سگ وحشی، یك سگ ولگرد در جایی، جلوی تانگ آمد و در آنجا جلوی او زانو زد و با اشك و همه چیز برای مدتی گریه میكرد، و بعد البته رفت. و تمام عنكبوت هایی كه با آنها رویارو شده ام، گفتند كه به تدریسم گوش میدهند. دیگر حشرات زنده نمی خورند. اخرین بار برایتان نقل كردم، نه؟ مثل این. و راسو هم مثل این. دیگر نمی خواهد از چیزهای زنده مانند حشرات یا حیواناتی مثل حلزون یا قورباغه و همه اینها را در باغ بخورد. به این مایل نبود. به این دلیل است از سگم پرسید چطوری غذای دیگری پیدا كنیم. انواع زیادی از ارواح وجود دارد. بعضی ها خوبند. بعضی هاشون قدرت فوق العاده ای دارند؛ بعضی هاشون ندارند. به همین دلیل است كه بعضی از ارواح میتوانند خودشان را بارز كنند، میتوانند فقط برای انجام یه كاری، خودشان را شبیه به انسان، یا هر حیوان دیگری كه دوست دارند، تبدیل كنند. فقط برای اینكه یك انجام دهند. لازم نیست كه یك شبح باشند تا این قدرت را داشته باشند. بسیاری از حیوانات دیگر، آنها هم می توانند این كار را انجام دهند، اگر به اندازه كافی قدرت داشته باشند. نه اینكه همه آنها قدرت یكسانی دارند. بنابراین، این همسر شبح جواهر ساز، صرف نظر از داشتن كارما برای اینكه یك شبح باشد، احتمالا اجر بسیار خوبی نیز داشت. یك شبح آن كسی است كه نمی تواند به جهنم بروند. كه به جهنم نمی رود، كه نمی تواند به بهشت بروند، و کسی كه نمی تواند دوباره بعنوان انسان متولد شود، و بجز شبح بودن، نمی تواند دوباره بعنوان هیچ چیز دیگری متولد شود. اما آنها احساس می كنند كه انسان هستند. در خانه زندگی می كنند و به آن وابسته هستند، درست مثل شما كه در خانه اتان زندگی می كنید. بعد از مدتی می دانید كه شبح هستند، اما قبل از آن، ممكن است ندانید، فكر می كنید كه یك شبح نیستید. و دقیقاً مثل بقیه زندگی می كنید و بعد می توانید خودتان را به یك انسان تبدیل كرده و با یك مرد یا زن ازدواج كنید. این داستان ها فقط افسانه نیستند. اینها داستان های واقعی هستند. و برخی از حیوانات، نیز می توانند شكل خودشان را تغییر دهند، مثل داستان مار. این داستان ها زیاد نیستند، اما این اتفاق افتاده، چیزهایی مثل این وجود دارد. پس، اطمینان حاصل كنید كه بخوبی مدیتیشن می كنید تا مجبور نشوید مار یا شبح شوید، و اینطور هیچ یك از مارها شكل خودشان را تغییر نخواهند داد تا نزدیكتان بیایند و شما را از محدوده راحت و امن اتان بیرون بیاوردند. سوال دیگری عزیزم؟ شاگرد: استاد، معمولا، داستان ها درباره مار هایی است كه به انسان تغییر شکل می دهند. ایا دلیلی وجود دارد كه مارها هستند بجای حیوانات دیگر؟ استاد اعظم: همچنین، روباه هست. اما اغلب درباره روباه ها و مارها چیزی بیش از سایر حیوانات صحبت می كنند. شاید اگر در این نوع موجودات متولد شوند، به این معنی است كه قدرت خاصی دارند. برخی دیگر كه نیز ارواح هستند، این نوع قدرت را ندارند. اما آنهایی كه در آن متولد شده اند، شاید این است كه دسته خاصی باشد با این نوع قدرت. و آنها نیز تمرین می كنند. برخی می توانند هزاران سال زندگی كنند. و هر زمان می توانند به هر چه می خواهند تغییر شكل بدهند، اما احتمالاً روشن ضمیر نیستند. قدرت جادویی خواهند داشت. آنها قدرت ذهن را دارند كه بدن و محیط زیست خودشان را كنترل كنند. آنها نه تنها جسم خودشان را بلكه بسیار چیز های دیگری را می توانند ظاهر كنند. مثل یك خانه زیبا یا چیزی، یا قدری میوه یا چند تا درخت. بستگی دارد كه در آن زمان چه قصدی دارند. اما نمی توانند برای همیشه مانند یك انسان بمانند. قدرت دارند كه فقط برای یك مدتی ظاهر كنند، چون هر چیزی انرژی می گیرد، بنابراین اگر با شوهر یا كسی باشند، آنگاه متجلی می كنند یا به انسان تغییر شکل می دهند. اما هر زمانی كه بتوانند دزدكی به محل حمام یا به جایی در بیرون میروند تا برای مدتی مار شوند چون، ادامه دادن به انسان بودن، انرژی مداوم می گیرد. ما انسان ها، از پیش آن را داریم. بجز اینكه شاید غذا و نوشیدنی، وهمه اینا را صرف می كنیم. اما اون قدرت برای انسان بودن قبل از به دنیا آمدن از پیش در شما است. به همین دلیل است كه می توانید یك انسان باشید. برای آنها فرق می كند. مقدر شده است كه آنها یك مار باشند یا هر چه كه باید باشند زیرا آنها به اندازه كافی كیفیت انسانی ندارند. به یاد می آورید به شما گفتم چقدر امتیاز برای انسان بودن؟ بخاطر همین، انسان ها نیز متفاوت هستند. بعضی انسان ها كیفیت انسانی بیشتری دارند، آنها شریف تر، در باطن و ظاهر شریف و زیبا می شوند. و بعضی ها زشت هستند، بعضی ها كمتر نجیب هستند. بعضی ها مهربان نیستند، بعضی ها وحشی هستند، بعضی ها ساده لو هستند، بعضی ها كند ذهن هستند، بعضی ها باهوش تر هستند. این به خاطر قدرت، قدرت انسانی بیشتر یا كمتر است. به این ترتیب كیفیت انسان ها متفاوت است و هوش انسان هاهم متفاوت است. بستگی دارد كه در زندگی گذشته چه اجری را كسب کردند تا كیفیت انسانی را آنطور كه در این زندگی دارید، داشته باشید. ارواح، آنها نیز همینطورهستند. آنها نوع متفاوتی از اجر را دارند. شاید قبلاً قدرت جاودیی را مطالعه كردند. ازاینرو، بعد از ترك كردن جسم انسانی، هنوز هم آنرا دارند چون خیلی سخت تمرین می کردند، و از قبل در نهادشان سرشته شده است. ممكته به اندازه كافی اجر نداشته باشند برای اینكه یك انسان شوند، ولی به اندازه كافی اجر دارند كه قدرتشان را حفظ كنند. و بعد آنها به تمرین كردن در این مسیر ادامه می دهند تا زیست مادی خودشان را در این كره زمین پایدار كنند. و سپس قدرت دارند كه گاهی به صورت انسان ظاهر شوند. در داستان "میمون به غرب می رود" اگر خواندید یا فیلمش را دیدید، مقصودم فیلم صحیح چینی، نه آنی كه قبلاً نشان دادند. آن فقط یك خلاصه بود. و یك شاگرد شوانزانگ وجود داشت، او یك خوك بود. او یك انسان است، اما صورتش شبیه یك خوك به نظر می رسید. و بیشتر دوست داشت زیاد غذا بخورد، و تنبل بود و شکایت می كرد. اما پسر خوش قلبی بود. و بعد، اگر عاشق یك زن می شد، مجاز نیست، اما گاهی اوقات اینكار را می كرد - آنوقت خودش را به یك مرد زیبا جوان و خوش تیپ تغییر شکل می داد. و بعد ازمدتی خسته شده بود. گفت، "اه، من شبیه این هستم. مرتب تغییر كردن خیلی خسته كننده است، پس، من شبیه این هستم." از استفاده از قدرتش برای تبدیل شدن به یك مرد نجیب زاده و خوش تیپ خسته شده بود، سپس، یك روز فقط گفت، "من مثل این هستم. مرتب تغییر دادن خیلی خسته كننده است." مثل این. در ضمن بسیاری از ارواح آنها به اندازه شبح در این داستان قدرت ندارند. كه حتی می توانست با صدای بلند و واضح مثل این با زبان انسان ها صحبت كند. اما انجام این كار، قدرت یا انرژی زیادی ازشان می گیرد. بعد از آن، می روند خانه، ممكن است خسته و افتاده از پا باشند، باید دوباره به نوعی با تمرین های جادویی انرژی خودشان را مجدد پر كنند. و بیشتر، ارواح اجازه ندارند كه با انسان ها بمانند زیرا كه انرژیشان تیره تر، پست تر، سنگین تر است. اگر در اطراف انسان ها بمانند، بر انسان ها بطور بدی تاثیر خواهند گذاشت. به همین دلیل است كه من سعی میكنم تمام این ارواح حریص را از سراسر دنیا جمع كنم. بعضی از آنها خیلی سرسخت و قوی هستند. قدرتمند هستند. آنها به اندازه بعضی از خدایان بزرگ قدرتمند نیستند، اما به میزانی قدرتمند هستند. بنابراین، در دنیای استرال، اغلب به سطح بالاتر استرال می روند و برای تحصیل اموال بیشتر، فضای بیشتر با بهشت در آنجا می جنگند، یا فقط برای چیزی می جنگند. Comments are closed.
|