قرابت خوب استاد با موجودات با ادرك، قسمت ۴ (Masters’ Good Affinity with Sentient Beings, P4)2/9/2022
سریال ویژه گلچینی از یك سخنرانی توسط استاد اعظم چینگ های (وگان) "قرابت خوب استاد با موجودات با ادرك"، قسمت ۴ ۱۱ نوامبر، ۲۰۱۸- تایوان (فرموسا)، شی ه در عرفان صوفی نیز داستانی بود. استادی بود كه کسی از راه دور او را ملاقاتت كرد. و در دیار عربی، در این نوع مملكت كویری، آب خیلی ارزشمند است. بنابراین، آن شخص یك كوزه آب از شهرش آورد تا به استادش پیشكش كند. و او قبول كرد. استاد آن را پذیرفت، آب را، با كمال خوشحالی از او استقبال كرد. و بعد البته با او، شاگرد - احتمالی یا بازدید كننده، با تمام احترام و اینجور چیزها رفتار كرد. بنابراین، وقتی زمان رفتن ملاقات كننده رسید، شاید رفت آنجا تا تشرف بگیرد، و بعد از آن با استاد ماند، داره از آنجا میره. ازآنرو، استاد به دستیارخود گفت، "اوه، این مرد از راه دور آمده. در منطقه اش روخانه ای ندارد، بنابراین شما به سمت رودخانه اینجا برو، او را از راه رودخانه ببر، تا او رودخانه را بشناسد، از رودخانه ما آگاهی حاصل كند." چونكه استاد در كنار یك رودخانه زندگی می كرد، ولی آب را با كمال تشكر و ادب پذیرفت. از آنجایی كه آن مرد با تمام وجودش آمد و آب را آورد، چون جاییكه خانه او بود، آب وجود نداشت. برخی كشورهای كویری هست، كه آبی وجود ندارد، بنابراین آب بسیار كمیاب، بسیار نادر، بسیار گرانبها است. بنابراین او ارزشمندترین چیز را از شهر خودش آورد تا به استادش تقدیم كند. البته، استاد آن را با تمام مهر و قدردانی پذیرفت. جز اینكه در كنار آب زندگی می كرد. البته، او نگفت: "برای چه؟ چیكار می كنی؟ اوه، ما بیرون آب زیادی داریم، رودخانه نیل در كنار من است."او اینو را نمی گفت. او پذیرفت، و چیزی نگفت. او آن را با تمام مهر و قدردانی پذیرفت. فقط زمانی كه رفت، گفت، "اوه، این مرد هرگز رودخانه ای در زندگیش ندیده است، شما او را از كنار رودخانه ببرید، تا رودخانه را نیز ببیند." پس می بینید، تمام اساتید هم همینطور هستند. نه فقط بودا در هند، بلكه استاد صوفی در ایران، یا در جاهای دیگر در ممالك عربی. او در كنار رودخانه نیل زندگی می كرد كه هرگز آب آن كم نشده بود. رودخانه نیل خیلی بزرگ، بسیار سخاوتمند، بسیار باعظمت است. میلیون ها نفر از مردم عربستان برای زندگی كردن به آن آب وابسته هستند. متوجه می شوید منظورم چیست؟ آن مرد با تمام وجودش با آب آمد. هر كسی قبول می كرد. لیكن استاد نمی گفت، مسخرش كند یا بهش بگوید كه این غیرضروری است، یا چیزی های شبیه این. او اینو نگفت. تا روزی كه گفت، "اوه، او را از كنار آب ببر تا آب رو ببینه." چون جایی كه زندگی میكنه كویری است. او هرگز در زندگیش این آب را ندیده بود. آنها احتمالاً برای زنده ماندن چاه هایی را در كویر حفر می كنند، رودخانه نیل همه جا جریان ندارد، فقط در یعضی مناطق. درست مثل رودخانه گنگ، در همه جا جریان ندارد، فقط در بعضی نواحی. یا مثل اولك (ویتنام)، ما رودخانه میكونگ را داریم، اما همه جا پخش نمی شود. مسیر خودش را دارد، فقط از اونجا رد می شه. و هر كسی كه در نزدیكی آن زندگی می كنه از غنای آن سود می برد. پس اینطور است. شما می توانید ببینید كه تمام اساتید همینطور هستند. [...] قدرت پدیدار نمودن غذا من به برخی از كاركنان تلویزیون استاد اعظم گفتم، به آنها گفتم نگران نباشید، تا آنجایی كه دلتان راضی شود، غذا بخورید. این غذا با قدرت عشق درست شده است، پس نگران نباشید، فقط هر چی دوست دارید بخورید. فقط صرفاً افراط نكنید. من این غذا را با شما تقسیم می كنم، خیلی نگران نباشید. به دنیا هیچی مدیون نیستید، منظورم این بود. [...] در یكی از سوره ها، بودا به شاگردانش گفت، كه خوردن گوشت ممنوع است. [...] و بعدش البته در ابتدا... او گفت كه در ابتدا راهبان و راهبه های زیادی وجود داشتند، راهبان به رژیم غذایی گیاهی عادت ندارند. یا در منطقه ایی خیلی دور زندگی می كنند كه سبزیجات وجود ندارد، سبزیجات به راحتی رشد نمی كنند. بنابراین، از قدرتش برای متجلی كردن غذا، گوشت، برایشان استفاده كرد تا بخورند. اما اینها از قدرتش هست، گوشت واقعی نیست. به همین دلیل این را گفت. اما از الان به بعد، اگر كسی گوشت بخورد در اینصورت آنها پیروان بودا نیستند. این چیزیست كه بودا اعلام كرد. هر قدیسی، هنگامی كه حتی به سطح چهارم، سطح معنوی پنچم رسیدند، آنها می توانند برای خودشان چیزهایی را ظاهر كنند، اما آنها فقط همیشه از این نوع قدرت استفاده نمی كنند. چون یك بهای داره كه باید بپردازی، یك بهای معنوی برای پرداختن وجود دارد. اگر استاد خیلی ثروتمند باشد منظورم از لحاظ معنوی است، در اینصورت مهم نیست. حتی لازم نیست بودا باشد. اگر فردی ذخایر اجر بسیار بزرگی داشته باشد سپس او هم با این نوع غذای ظاهر شده براحتی زندگی می كند. نمی دانم اگر یكی از داستان ها را برایتان گفتم، یكی از پادشاهان، همیشه غذاهای بسیار استثنایی داشت كه هر روز برای او و شهروندان خودش می آمد. بنابراین، در كشورش، هیچكسی مجبور نبود كار كند یا جنك كند،اصلاً هیچ مشكلی وجود نداشت، تا زمانی كه یكی از پادشاهان همسایه می خواست دردسر درست كند. اما بعدا آنها به هر حال با هم صلح كردند. و بعد پادشاه از پادشاه همسایه پرسید، "اوه، در كشورتان خوراك شما، طعمش خیلی خوبه. آنها را از كجا فراهم می كنید؟" سپس آن پادشاه گفت، "نه، آن هر روز بطور طبیعی برای ما و شهروندان ما می آید تا صرف كنیم." "اوه،" "او گفت، "اوه، چگونه می توانیم چنین غذایی را هر روز برای خودم و شهروندانم داشته باشیم؟" و پادشاه باكفایت به پادشاه همسایه گفت... در اصل او بد بود، پادشاه همسایه بد بود، اما بعدها تغییر كرد. پس، این پادشاه خوب به پادشاه تغییر یافته گفت، گفت كه، "اوه، پس اگر هر روز همان غذا را می خواهید، همزمان با ما غذا را بخورید. به شهروندانتان بگویید كه همزمان با ما غذا بخورند، سپس شما، مثل ما، همین غدا را؛ این غذای لذیذ سماوی را دارید."می بینید؟ اما به هر حال آن یكی از تناسخ های گذشته بودا بود. بودا همیشه با دیگران خوب بوده و ایشان همیشه بخشنده و مهربان بوده است. از اینرو زندگی بعد از زندگی ایشان همیشه به هر حال غذا داشتند. اما حتی در آنوقت، بدلیل آن، ایشان می توانستند غذا داشته باشند. این قدرت عشق، قدرت رحمت است، كه برای هر پادشاه، فرد شایسته یا موجود مقدسی به غذا تبدیل می شود. آنها قدرت انجام خیلی كارها را دارند. فقط این است كه همیشه نمی توانند آن را انجام دهند، چون در این دنیا، اگر بخواهید به این دنیای توهم مایا بیاید، این یك دنیای متفاوتی است. نمی توانید چنین زندگی راحتی مثل حالت عادی، شایسته مرتبه و توانتان را داشته باشید، چون برای آمدن به اینجا باید از خیلی چیزها دست بكشید تا به موجودات كمك كنید. در بسیاری از حكایت های بودا، او برای كمك به دیگران گوشت خودش، خون خودش، چشمانش، اعضای بدنش را بخشید، تا با آنها قرابت خیری داشته باشد، سپس در زندگی های آینده، چندین دهه بعد، آنها دوباره ملاقات می كرند و حاضر خواهند بود كه به تعلیمات بودا گوش دهند و رستگار شوند. چون در این نوع هستی فیزیكی، مردم، موجودات، بسیار سخت گیرهستند، در قلب عشق بسیار كمی؛ در ذهن ایمان بسیار كمی، اعتماد بسیار كمی دارند. پس، اگر چنین ارتباط خوبی با آنها نداشته باشید، به حرف شما گوش نخواهند داد. بجز كسانی كه واقعاً، زندگی پس از زندگی، تا بحال شایسته و از نظر معنوی پیشرفته تر بوده اند، آنگاه بلافاصله درك می كنند. همانطور كه لائو تزو به شما گفت، "حقیقت، زمانیكه گفته می شود، شخص معنوی سطح بسیار بالا بلافاصله با خوشحالی می پذیرد و تمجید می كند. و سطح متوسط گوش می دهد و به آن فكر می كند. فرد كند ذهن، یعنی فرد سطح پایین، از لحاظ معنوی در سطح پایین، به آن می خندد." [...] قبل از خواب مدیتیشن كنید
https://youtu.be/bmA8GwrsVL8 من فقط قلبتان را سرگرم می كنم و با سخنرانیم به شما خاطر نشان می كنم كه شایسته باشید. هفتاد درصد، هشتاد درصد تدریسم بدون كلام به شما میرسد. اینها تدریس بهتری، بهترین و تدریس واقعی هستند. هر روز كه مدیتیشن می كنید، بیشتر دریافت می كنید. اگر مدیتیشن نكنید، كمتر دریافت می كنید، چون شما بیش از حد مشغول فكر كردن و نگرانی در مورد هر چیز دیگر هستید. اما زمانیكه مدیتیشن می كنید، %۷۰ كامل دریافت می كنید، یا زمانی هم كه می خوابید. پس، به خوابیدن با تحقیر نگاه نكنید! خواب برای بدنتان و همچنین ذهن شما مفید است، اما باید قبل از خواب مدیتیشن كنید. و در آن حالت آرامش و پذیرش، ذهن خسته و ساكت است، شما بیشتر دریافت خواهید كرد. یا %۱۰۰ كامل ، %۸۰، یا كمی كمتر، به میزان آرام بودن ذهن شما بستگی دارد. بستگی به این دارد كه قبل از اینكه دراز بكشید و بخوابید چقدر روی مدیتیشن تمركز می كنید. خُب؟ یا بنشینید و بخوابید. شما خیلی كوشا هستید، من اینو می دانم. شما تمام شب مدیتیشن می كنید، بله؟ [...] هر چه به شما گفتم اینجور است؛ فقط سرگرم كننده است. در بهشت، ما مجبور نیستیم اینطور صحبت كنیم، پس، در واقع همه اینها بی فایده است. فقط برای اینكه ذهنتان را آرام كند، شما را سرگرم كند، كاری كند كه احساس عشق و شادی كنید. اما آموزش واقعی با این زبان سرد این دنیا بیان نمی شود. آموزش واقعی، عشق واقعی، از طریق زبان اینطور بیان نمی شود. باشه؟ پس، هر چه بگویم یا نگویم، همیطور است، همین طور است. [...] وقتی ببینمتان، می بینمتان. بسیار خوب. ممنون برای اینكه خوب هستید. [...] سعی كنید در سمت خوب باقی بمانید. برایتان خوبه. برای شما بهتر است. زندگیتان راحت تر می شه. باشه، چاو(خداخافظ)! شما این را می خواهید، هاٰ؟ خًب. Comments are closed.
|