گلچینی از یك سخنرانی توسط استاد اعظم چینگ های (وگان) "زندگی لرد مهاویرا: شگنجه های كشنده توسط سنگام،" قسمت ۲ سرزمین جدید، تایوان (فورموسا) - ۱۸ آگوست، ۲۰۱۹ https://youtu.be/45Ej6TImPj هر یك باید نقش خود را بازی كنند
مسئله این است، درست مثل دفعه قبل که گفتم، مهم نیست که چه کسی هستید، برای آنچه که مدیون می شوید، همیشه باید پرداخت كنید. خواه هر چه را که در مورد دیگران با رفتار اشتباهی انجام داده اید، یا که اشخاصی به نفع شما کاری انجام داده اند. در طول این زندگی، شما باید بصورت منفعت یا اقدامی به آنها پرداخت کنید. این به این سبك است. اما چرا باید این اتفاق رخ دهد. دقیقاً، چرا؟ شما می توانید از من بپرسید که چرا. چرا بودا، آن بودا، متعالترین همه موجوادت، چرا مجبور بود حتی به نوعی از درد یا غم یا مشکل رنج ببرد، چگونه بودا، حتی در زندگی گذشته که بعنوان انسان یا برخی از حیوانات استثایی تناسخ کرده بود، چیز خطایی را انجام داده بود؟ چرا؟ کسی می داند؟ چطور بودا می توانست در زندگی گذشته مرتكب اشتباه شده باشد؟ یا حتی لرد مهاویرا، مرتكب خطایی شده باشد؟ چطور؟ سوال: من فكر می کنم بخاطر پیمانی که استاد امضا كردند. استاد اعظم: بله، همچنین أن. (سوال: عهد برای نجات همه موجودات.) برای نجات همه موجودات، باشه، خوب، خوب. من متوجه آنچه شما گفتید، شدم. مثل این است. بودا بعد از اعصار متمادی و قرون بی انتها و هزاران و میلیاردها گردش اعصار بودا شده بود. فقط آنوقت به فرم انسان نزول کرد. یا پس از آن، تمام مدت، تمام مدت، تمام مدت دوره ای از تناسخ را ادامه داد، تا زمانی که وی بعنوان شیکومونی بودا دوباره بودا شد. در طول تمام این زمان های ارتباطات متقابل با سایر موجودات این سیاره، یا به صورت انسان یا حتی در بهشت، همچون خدای سماوی، همیشه مابین بودا یا هر استادی با سایر موجودات کنش ها و عکس العمل های متقابل وجود دارد. و این ارتباطات متقابل باید با توجه به طرح برنامه ریزی شده اجرا شود. درست مثل یك تئاتر، مثل یك قطعه نماسشنامه، که اینطور و آنطور نوشته شده است. هر یك باید آن نقش بد یا خوب را بازی كنند. در غیر اینصورت، نمی توانید در آن بازی، در آن نمایشنامه باشید. بودا، متعال ترین همه موجوادت این دنیا، حتی اگر وی بعنوان انسان تناسخ کرده بود، باید حتی علیه وجدانش مرتكب یك چیز اشتباه شود. مجبور بود. وی مجبور شده است که این کار را انجام دهد. در عیر اینصورت، او نمی تواند اینجا در این سیاره بعنوان یك انسان زیست کند. برای این، در بعضی از داستان های زندگی های گذشته بودا، او تا اندازه ای مرتکب خطا شده بود، كه علیه وجدانش بود، برایتان قبلا بیان کردم، عامل تحمیلی توسط ترتیب و تنظیم کارما. چون اگر در این سیاره داد و ستد، مهم نیست خوب یا بد وجود نداشته باشد، شما نمی توانید اینجا سكون کنید؛ شما نمی توانید. پس، اگر كسی از من سوال كند، "استاد، فقط کارمای من را بپایان برسان، مایل هستم الان بمیرم. می خواهم به بهشت بروم، می خواهم بمیرم،" من نیز نمی توانم. و اگر شما کارمای خودتان را بپایان برسانید، البته شما فوت می کنید. اما در ضمن من نمی توانم اینکار را انجام دهم. شما باید در مدت معین خودتان زندگی کنید. این درست مثل یك زندانی در زندان است؛ حتی اگر چه او بهترین وكیل را دارد، که قبلا از پرونده اش طرفداری کرده و بزودی آزاد می شود، در مدت فراید پردازش کاغذ بازی، یا مقررات های (قانونی)، چیزهایی شبیه این، او هنوز هم باید در زندان باشد و و دقیقا مثل هر زندانی دیگری رفتار کند، خوب یا بد. این به اینصورت است. Comments are closed.
|