The Peace Seekers
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese

در زمان تشرف (At The Time of Initiation)

7/18/2022

 
Excerpt from a conference between Supreme Master Ching Hai
and members of Supreme Master Television team (all vegans)
Big Powers Did Not Keep Their Promise to Ukraine, Part 4 & 5, Mar. 21, 2022
https://youtu.be/DFCgHdyKCB0
 
گلچینی از یك كنفرانس بین استاد اعظم چینگ های
و اعضای تیم تلویزیون استاد اعظم (جمعاً وگان)
قدرت های بزرگ به قول خود به اوكراین عمل نكردند، قسمت ۴ و ۵، ۲۱ مارس ۲۰۲۲
https://youtu.be/DFCgHdyKCB

​در زمان تشرف
در واقع، زمان تشرف، موضوع صحبت كردن یا توضیح دادن چیزی نیست. بجز اینكه چطور بنشینید تا بتوانید در آرامش بیشتری باشید. همین و بس. ولی تشرف بدون زبان دنیوی به وقوع می رسد.   
در زمان تشرف، استاد از نیروی جهانی برای ترفیع دادن شاگردان استفاده می كنند. در نتیجه آنها میتوانند در بُعد بالاتری از آنچه در آن زمان هستند، باشند. از اینرو، میتوانستند صدای موزیك (درونی)، ملودی (درون) آموزه های بهشت را بشنوند، و نور (درونی) بهشت را ببینند، به دلبل اینكه در بُعد بالاتری هستند.  
مردم عادی نمی توانند آن را بشنوند چون مسدود شده اند، و به هم متصل نیستند. بعنوان مثال تلفن را دارید، كابل را دارید اما اگروصل نشده باشد، نمی تواانید تماس بگیرید. ظاهر تلفن شبیه تلفنی كه در حال كار است بنظر می رسد، اما كار نمی كند.   
یا اگر آی فون داشته باشید، و به شركت پول ندهید، آنوقت میدانید چه اتفاقی میافتد. شما را وصل نمی كنند. شاید شما ندانید چگونه آنرا وصل می كنند. اما آنها یك مقر مركزی دارند. می توانند شما را با مركز كنترل خودشان وصل كنند. تنها چیزی كه لازم دارید این است كه چند دلار بپردازید.  
اما شاگرد مجبور نیست چیزی بپردازد، این مزیت آن است. لازم نیست برای استاد كاری انجام دهد. [...]
پس اینطوری پیش می رود، و سپس نیروی جهانی روح انسان را با كُل كائنات دوباره پیوند خواهد داد، نیروی مثبت جهانی، نه منفی. بنابراین منفی را رها می كند، در یك مسیر دیگری پیش می رود.
و استاد تعداد بسیار، بسیار، زیادی از صدها یا هزاران یا ده ها هزار، صدها هزار، میلیون ها تن را آشكار میكند، بستگی به تعداد شاگردان دارد، برای هر شاگرد یك استاد آشكار خوهد كرد تا به آرامی به تدریس ادامه دهد. نه با استفاده از زبان، اكثر اوقات نه. به ندرت، به ندرت مگر در برخی موارد خاص یك یا دو زبان دنیوی را مورد استفاده قرار می دهد.
بیشترفقط به روح آموزش می دهد. روح درك می كند. نیازی به ذهن نیست. تنها ذهن و مغز به زبان انسانی نیاز دارند؛ روح به آن احتیاج ندارد. بعد از ارتباط، روح همه چیز را درك می كند. سپس، استاد بطور مداوم تدریس می دهد و از آن متشرف محافظت می كند.    ‌ ‌  
ولی همونطور كه دفعه قبل به شما گفتم، كسانی هستند كه هیچ استادی همراه خودشان ندارند. این استحاله بدن نورانی استاد را همراه خودشان ندارند، چون با نگرش خودشان، با تصورات نادرست خودشان، با نیات پست خودشان، با انگیزه های شرورانه خودشان- مثلاً، می خواهند به استاد و سازمان استاد  صدمه بزنند. آنها با این وارد شدند، بنابراین هیچ چیزی ندارند.       
من از نقطه نظر فیزیكی انتخاب می كنم، مانند برخی كه برای تشرف در خواست می كنند و من چك میكنم، و خیلی به ندرت رد می كنم. قبلاً هرگز رد نمی كردم، اما حالا، به علت اعتماد بیجا، خطرات زیادی برای زندگیم، پس باید چك كنم. پس حالا باید بطور كامل چك كنم.      
قبلاً به روی همه باز بود؛ هیچكس چك، وارسی یا چیزی  نمی شد، اما حالا چك می كنم. بعضی ها را قبول می كنم و بعضی ها را قبول نمی كنم، اما بندرت، هنوز خیلی به ندرت. مثلاً اگر در حدود صد نفر درخواست كنند، شاید یك یا دو نفر را رد كنم. گاهی هشتصد نفر درخواست می كنند، هیچ كسی را رد نمی كنم. بستگی دارد. و این انتخاب من از نظر فیزیكی است           
ولی بهشت، شوراي جهانی نیز به راه دیگری انتخاب می كند. ‌
مثلاً اگر كسی به قصد به قتل رساندنم یا به نحوی صدمه زدن به من  وارد شود، آنگاه آنها به هیچ وجه اصلاً  اجازه نمیدهند كه هیچ بدن متجلی استاد همراهشان باشد تا از آنها محافظت كند. لیكن راهی را نیز پیدا می كنند تا به من اطلاع دهند كه آن شخص را نقل مكان دهم، مثل اینكه از او بخواهم كه برود یا اجازه ندهم همچنان در نزدیكی بماند. البته اگر من گوش كنم.
بارها می گویم، "اوه، بذار عوض بشه. بهش وقت بده، بذار عوض بشه. و تا آخرین لحظه، بعد گفتند، "آنها را بیرون بینداز. او را بیرون كن، قبل از اینكه تو را بكشند. "و به من گفتند،" حالا! سه روز وقت داري." چیزی شبه به این..
بنابراین، این افراد، البته، قطعاً بدون استاد، بدون قدرت استاد، بدون عشق هستند، هیچی ندارند. عشق از آنها سلب شده است. قدرت استاد از آنها گرفته شده. این من نیستم كه تصمیم می گیرم. این شورای كائنات است. چون گمان می كنند كه این افراد شایسته پیوستن به ملكوت بهشت نیستند.     
و گاهی می گویم، "اوه، خدای من، او خیلی خوب بنظر میرسد. در اینجا وآنجا نیز كمی به من كمك می كند."
و آنها میگویند، "نه، شما نمی توانید  بگویید. این طور نیست. این ظاهر بیرونی نیست. نه، نه، نه. آنها میتوانند هر وقت كه فرصت مهیا باشد شما را بكشند."
من گفتم، "اما مردم تغییر خواهند كرد، نه؟ عشق برنده میشه، نه؟ "
خدا فرمود، "نه، با اینها. اینها از پیش به شیاطین فروخته شده اند، یا تناسخ شیاطین هستند. پس نمی توانید آنها را عوض كنید نه، شما نمی توانید ." [...]
و آنهایی كه توسط كس دیگری، مثلاً توسط به اصطلاح شاگردان من متشرف شده اند، بیرون رفتند و،  جدا شدند و خودشان افراد دیگری را تشرف دادند بدون اینكه به من اطلاع دهند. مثل آخرین بار كه من به شما گفتم؟ این اشخاص هیچ استادی همراه ندارند.
آنانی كه دست دوم توسط این افراد جدا شده به اصطلاح شاگردان گسیخته شده تشرف گرفته اند، هیچ استادی همراه خودشان ندارند. نه تنها این، از خودش هم گرفته خواهد شد؛ استاد و عشق نیز از او گرفته خواهد شد. او آسیب پذیر خواهد شد، و بنابراین، بعداً به جهنم خواهد رفت. اوه، خدای من.    
​مردم فقط فكر می كنند، "خیلی آسان بنظر می رسد. استاد تشرف می دهند، او چیزی نمی گوید. هیچ كار خاصي انجام نمی دهد. فقط به آنها می گوید، "آنجا بنشینید و ساكت باشید. همین. یك مدتی تكان نخورید." و بعد ایشان نیز فقط با آنها آنجا می نشینند یا در اطراف كمی قدم می زنند تا به كسی كمك كنند - سر فردی را لمس می كنند، شاید انگشت بزرگ پای فردی را لمس می كنند، و همین و بس. ما هم میتوانیم اینكار را بكنیم." منظورم این است كه او خودش را بعنوان استاد به دیگران خطاب می كند.
این دو نفر، و چند نفر دیگر در جای دیگر. خیلی بیحوصله هستم كه در موردش صحبت كنم. اما آنها نمیدانند كه به خودشان و دیگران صدمه می زنند. و مردم باور می كنند كه آنها توسط قدرت درونی استاد محافظت می شوند. آنها محافظت نمی شوند! چون وصل نشده ند. همونطوركه به شما گفتم. شما یك تلفن دارید، اما اگر آنرا وصل نكنید. كار نمی كند. یا اگر هزینه تلفن همراهتان را پرداخت نكنید، آنگاه فقط خالی می باشد. باشه.        
 خب، نمی دانم چه چیز دیگری در مورد تشرف به شما بگویم.
اگر كسی بتواند تشرف داده شود و تشرف بدهد در آنصورت  یك استاد كافیست. یا اگر هر كسی، همه مردم بتوانند تشرف بگیرند، پس یك استاد می تواند به همه تشرف بدهد. و همه شاگردانش می توانند به همه تشرف بدهند. اینطوری نیست. اینطوری نیست.    
قبل از تشرف به من گزارش می دهند. و بعد انتخاب می كنم كه چه كسی را قبول كنم یا نه. حتی اگر من نزدیك نباشم، می توانند با من تماس بگیرند. از طریق اینترنت یا تلفن برای من ارسال می كنند، پس اگر كسی فقط ناگهان رابطه را قطع كند و اینطور توسط خودش استاد شود، فقط بخاطر اینكه بنظر ساده می رسد - اینطوری نیست، نه! نه! شما با قدرت نامرئی بازی نمی كنید؛ نمیتوانید آن را داشته باشید. نمی توانید. اون بیرون نیست. این عمل استاد نیست، بلكه قدرت درون است، قدرت  جهانی كه او در اختیار دارد. اه، اِی بابا.
درست مثل این است كه شما یك پاسپورت دارید، بعد می توانید از گمرگ فرودگاه یا بندر یك جایی عبور كنید؛  و پاسپورت دارای مجوز دولتی است. و اگر شما مشابه آن را درست كنید... برخی افراد گذرنامه های جعلی درست می كنند؛ آنها شناسایی خواهند شد. و سپس به خانه بازگردانده می شوید. نه حتی آن - ممكن است به زندان رفته و آزادی را از دست بدهند، و بسیاری از حقوق و امتیازات دیگر را از دست بدهند.
به همین نحو، هر كسی كه سعی كند از یك استاد واقعی تقلید كند و بدون اجازه بهشت یا بدون اجازه استاد تشرف دهد، آنوقت مثل اینه كه - خالیست. چیزی نیست. اینطوره، و بعلاوه، به خودتان صدمه می زنید. شما به زندان می روید، زندان كائنات؛ به آن جهنم می گویند.   
 

Comments are closed.

    Categories

    All
    For Disciples
    Heartline
    Spiritual Stories
    Spiritual Wisdom
    The Masters
    While On The Path

Powered by Create your own unique website with customizable templates.
  • حکمت معنوی
  • حکمت روزانه
  • زبان
    • English/Vietnamese