چگونه روح از مشکلات آزاد نیست
سوال: زمانی که می میرم روح آزاد می شود، صحیح؟ آیا این روح هست که کارما را در زندگی پس از زندگي حمل می کند؟ چه چیزی کارما را زندگی پس از زندگي حمل می کند؟ آیا این ذهن است. استاد اعظم: این الایا است، الایا، توان نیروی حافظه است. سوال: آن درون روح است؟ استاد اعظم: نه، آن در روح نیست. یك نوع قدرت انرژی است. هنگامی که شما کاری را انجام می دهید، قدری انرژی تولید می شود. آن انرژی هر چند برای چشم های فیزیکی نامرئی است، یك فرمول خاص یا مفهوم خاص یا یك تركیب خاصی را تشکیل می دهد. و این انرژی ها، این فرمول ها به یكدیگر می چسبندند و یك نوع الگویی را درست می کنند. و از طریق این الگو، روح بالا و پایین، بد و خوب را در این دنیا تجربه می کند. و پس از یك دوره طولانی، روح خود را با این نوع الگو خود شناسایی می کند، به جای اینکه درك کند که از آن قالب الگو آزاد است. درست مثل اینکه بعد از اینکه بیش از اندازه با کامپیوتر کار می کنید، شما مشغول آن شده و شاید خودتان را فراموش کنید. فراموش می کنید که غذا بخورید، فراموش می کنید که بخوابید، فقط خودتان را با کامپیوتر مشغول می کنید، و سپس کامپیوتر اشتباه می کند، کامپیوتر اشتباهاتی می کند و سپس شما عصبانی می شوید. و گاهی اوقات، خودتان را برای اشتباهات سرزنش می کنید. و بعد شما با این اشتباه دچار زحمت می شود و اشتباه را تصحیح می کنید، و باید آن را درست کنید. و با کامپیوتر دردسر و براشفتگی بسیار زیادی دارید، و تمام مدت گذشته از وقت نهارتان گرفتار آن هستید، و همه اینها به خاطر اشتباهات. و وظایف دیگر را، که همسرتان منتظر است، که شما چنین و چنان آقایی هستید و دارای اختیار تام هستید. نیاز نیست که در آنجا گرفتار بمانید، را کاملاً فراموش می کنید. و اكنون، الگوهای گذشته و فرمول های گذشته یك نوع نیروی محکم و یكپارچه لیکن نامرئی را تشکیل خواهند داد، و روح ازطریق این مشاهده خواهد کرد، و سپس به نوعی به آن پیوسته می شود. و اگر شما یك نوع حکمتی را نداشته باشید که خودتان را از اطلاعاتی که بواسطه زندگی ها ی پی در پی جمع کرده اید، جدا کنید، آنوقت توی دردسر می افتید. شما هویت خود را با گرفتاری تشخیص می دهید. همواره سعی می کنید مشکلات را حل کنید، بعد شما پیوسته در گیر مشکلات هستید. و اینجوری است که روح از مشکلات آزاد نیست. و بعد از ینکه می میریم، روح خودش را با این رنجه ها در گیر می کند و باز تلاش می کند تا در زندگی آینده در فرصت دیگری مشکلات را حل کند. بنابراین، تناسخ می کنیم و تناسخ می کنیم. تنها آن زمانی که متوجه می شویم که مشکلات، مشکلات هستند، ما همیشه می توانیم آنها را دور بیاندازیم. نیازی نیست که آنها را حل کنیم. و همه چیز را با هم در یك سطل زباله بیندازید، و فقط آنچه باقی مانده که هنوز به روحمان چسبیده شده است ضروری است انجام دهید. و سپس خود را از آنها خلاص کنید، و آنگاه - آزاد آیا این اصلا به سطحی که رسیدیم، ربطی دارد؟ استاد اعظم: مسلماً. بیشتر مردم که ممارست نمی کنند، آنها در سطح انسانی هستند، با عادت از زندگیهای بسیاری، آنها تنها با مشکلات محدود می شوند. فکر می کنند که باید از همه این چیزها مراقبت کنند، و باید همه این مشکلات را حل کنند. اگر نتوانند آن را در این زندگی حل کنند، در آینده باز برمی گردند. و هنگامی که آنها در زندگی بعدی برمی گردند، مشکلات جدیدی دارند. و آن مشکلات قدیمی حل نشده است، مشکل جدید در حال حاضر توسعه یافته است. بنابراین، آنها همیشه خودشان را در لفاف محاصره کرده و در این نوع هرج و مرج گرفتار می کنند و هرگز نمی توانند رهایی بیابند، تا زمانی که استاد می آید و به طور نامرئی راه را نشان می دهد. " از این راه باید بروید و تمام زباله ها را در آنجا بگذارید. بدون شما، هیچ کسی نمی میرد، بدون تمام این مشکلات، شما نمی میرید. این مشکلات خود آفریده هستند. فقط تمام دسته اش را در سطل زباله بیاندازید، و این عمل انجام داده شده است و با من بیاید." بعد روح شروع می کند به درك کردن به اینکه چه خطایی کرده و چه زمانی اتلاف کرده که او تمام مدت به گل و لای چسبده است. بنابراین در این لحظه بلند می شود، زندگی جدیدی را آغاز می کند. نقل قول از استاد اعظم چینگ های، هدف از زندگی انسانی ۲، --۲۰ فوریه ۱۹۹۲ هنگ کنگ https://youtu.be/xCk4NjMTOPM Comments are closed.
|